رمان مروا پارت ۳

3.7
(30)

 

 

هویرات عصبی چند برگ دستمال کاغذی برداشت و روی شکمم کشید. وقتی تمیز شد کنار رفت.

لبم رو محکم زیر دندونم کشیدم و بلند شدم بعد از پوشیدن لباسم، بیرون منتظر جواب ایستادیم.

 

~•~•~•~•~•~•~•~

 

دکتر رو به هَویرات کرد و گفت :

 

-مشکل خاصی ندارن همسرتون فکر می‌کنم خودتون هم این مشکل رو فهمیده باشید مگه نه؟

هَویرات سری تکون داد.

با صدای لرزونی گفتم :

 

-میشه حداقل به منم بگید چه مشکلی دارم؟

خانوم دکتر لبخندی زد و گفت :

 

-اصلا نگران نباش عزیزم مشکلت با قرص رفع میشه! شما مبتلا به کیست فانکشنال هستید البته شما توی دسته‌ی اول این نوع کیست هستید بهتره بگم کیست فولیکولی، این نوع کیست بیشتر خانوم ها بهش مبتلا میشن و نیاز نیست بترسید گفتم که با قرص رفع میشه.

دکتر که دید ترسیدم رو به هَویرات گفت :

 

-به خانومتون یه لیوان آب بدین انگار زیادی حالشون خوب نیست.

هویرات از پارچ آبی که روی میز بود، لیوانی پر از آب کرد و به دستم داد.

یک نفس خوردم و لیوان رو روی میز گذاشتم.

دکتر دست هاش رو گره کرد و روی میزش گذاشت.

 

-خب بریم سر اصل مطلب… من براتون قرص ضد بارداری می‌نویسم استفاده کنید این داروها مانع از عود یا بازگشت کیست تخمدان میشه… لازم به ذکر هست که قرص ‌های ضد بارداری به کوچک شدن کیست کمکی نمی‌کنه فقط برای کم کردن درد و باعت کم شدن میل جنسی میشه.

هَویرات به حرف اومد.

 

-راهی نیست که قرص مصرف نکنه؟

دکتر لبخندی زد و گفت :

 

-چرا، جراحی.

 

 

 

هَویرات حرصش رو تو صداش ریخت و گفت :

 

-به‌ جز این راه، راه دیگه‌ای نیست؟

 

-راه دیگه‌ای هم هست، مصرف مکمل هایِ دارو هایِ گیاهی مثل مصرف مکمل کوهوش سیاه برای منظم شدن عادت ماهیانه، مصرف چای زنجبیل برای کاهش درد، چای بابونه برای آرامش…

استفاده از قطره‌ی ویتاگونس و…

اما خب با چند ماه قرص خوردن و ورزش کردن کارتون راحت تره و زودتر جواب می‌گیرید.

دردی هم نمی‌کشه همسرتون.

مکثی کرد و باز ادامه داد :

 

-جینسینگ برای کاهش انقباضات، مصرف بادام… این ها تنها بخش کمی از درد رو درمان می‌کنن اما ما بیشتر تاکیدمون روی مصرف قرصه. اگه نمی‌خواید همسرتون قرص ضد بارداری استفاده کنن می‌تونید از داروهای بدون نسخه استفاده کنید مثل ایبوپروفن (ادویل)، ناپروکسن (آلِو)، استامینوفن (تیلنول) خریداری کنید. مصرف این داروها بلافاصله بعد از احساس درد تا مدت دو سه روز مانعی نداره… برای مصرف مسکن‌ ها در بلند مدت و یا استفاده از داروهای دیگه حتما با پزشک حالا یا من یا یکی دیگه مشورت کنید.

هَویرات گفت :

 

-همون قرص ضد بارداری بنویسید…

دکتر سری تکون داد و روی دفترچه‌ام نسخه‌ای نوشت.

بعد از گرفتن داروهام توی ماشین نشستیم.

سیگاری بین لب هایش گرفت و با فندکش روشن کرد.

نگاهش رو به جلو دوخته بود.

گوشیش زنگ خورد با عصبانیت برداشت.

 

-چته تو هی زرت و زرت زنگ می‌زنی؟ گفتم میام یعنی میام باز زنگ بزن مثل گاو، باشه؟

نمی‌دونم طرف چی گفت که هَویرات عصبی تر از قبل گفت :

 

-دست گل و شیرینی بخوره تو سرت خب؟

 

 

با مکث گفت :

 

-نه تو گوش کن، به حاج بابا بگو این مرغش یه پا داره پاشو بزاره تو مجلس آبروی خودت رفته.

کلافه سیگار نصفه‌اش رو از پنجره بیرون انداخت و گفت :

 

-برادر من یه غلطی بکن برام… امشب رو حداقل بیخیال بشن.

بعد از چند دقیقه با عصبانیت گفت :

 

-چشم حاج بابا حتما میام، تا یک ساعت دیگه اونجام.

تماس رو قطع کرد و گوشی رو پرت کرد روی داشبورد.

دم در خونه نگه داشت و گفت :

 

-شب ممکنه نیام در رو روی کسی باز نکن زود هم بخواب، زنگ هم نمی‌زنی به من کار داری اس ام اس بده.

کنجکاوانه گفتم :

 

-کجا میری؟

نگاهی به من کرد یعنی به تو چه.

با مکث گفت :

 

-دارم میرم خواستگاری.

یکه خورده نگاهش کردم و لرزان گفتم :

 

-یعنی چی؟

عصبی گفت :

 

-یعنی چی نداره واضح بود.

با بغض گفتم :

 

-اما من الان زنتم!

سرد گفت :

 

-زن نه، هم‌خواب.

خیلی جلوی خودمو گرفتم که گریه نکنم.

آروم و به سختی گفتم :

 

-درست می‌گی من جز عروسک شب حکم دیگه‌ای ندارم.

باز هم سرد گفت :

 

-برای من بغض نکنا، جایگاهتو هم فراموش نکن.

این‌بار بغضم شکست و گفتم :

 

-جایگاهم فراموشم نمیشه خیالت راحت هیچ وقت یادم نمیره تو همه رو برای تختت می‌خوای.

با دادی که کشید لال شدم :

 

-ببند دهنتو دیگه، کدوم همه؟ حلال بودن اونا، حلال حروم سرم میشه هر چقدر هم عیاش و دختر باز باشم. بفهم از دهنت چی در میاره بار بعد می‌زنم تو دهنت.

حرصی گفتم :

 

-حلال بودن به چه دردی می‌خوره وقتی همزمان با دو نفری؟

خشمگین گفت :

 

-مُروا زبون دراز شدی برای من، مراقب زبونت باش، وقتی بیام آدمت می‌کنم، صبر کن.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 30

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
1 سال قبل

خاککککک اخه چرا با همچین پسری رفته تو رابطهه اصلا چرا رفته درس بخونه گیر این افتاده کلییی سوال تو ذهنم ایجاد شدهعهههه

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x