+سارا غلط کردم
ببخشید دیگه ، مرگ اجی گریه نکن
دستمال کاغذی تو دستشو جر داد و تیکه تیکه کرد
ــ آخه الاغ ، بوزینه ، کرم خاکیییی
من چه غلطی بکنم الااان
نمره این ماهمو تو میدی؟!
هااان؟ تو میدی؟
نوچی کردم و محکم بغلش کردم …
💗1هفته بعد💗
هنوزم سارا باهام قهر بود ، حقم داشت بیچاره!
با خاله رفته بود واسه خریدای پرورشگاه و الانا بود که سر و کاش پیدا بشه ، از پنجره پاییو نگاه کردم که دیدم بعله…
اومدن … .
🧸🌵سارا🌵🧸
رفتم تو اتاق خودم و فلور تا خوراکیامونو پخش کنم که دیدم داره گریه میکنه …
درسته باهاش قهر بودم ، ولی … ولی همه کسم بود!
دوسش داشتم و قهر کردن باهاش سخت ترین کاری بود که تو عمرم انجام دادم!…
دستمو گداشتم رو شونش و گفتم …
😐💔فلور💔😐
چند قطره اشک مصنوعی ریختم تو چشمام …
دقت کردین وختی اشک مصنوعی میریزین بعدش چشاتون خود به خود آب میاد؟!…
سارا که اومد داخل اتاق ، چشای سرخمو بهش دوختم و پلک زدم تا اشکام جاری بشه …
کیسه های خریدو گداشت زمین و با نگرانی دوید طرفم ، دستاشو گذاشت رو شونم و گفت:
ــ عهههه چته چیشده چه بلایی سرت اومده…
فلور فلور فلوووور عشق من چیشده؟!
سرمو بلند کردم و همونطور که سعی در کنترل خودم داشتم گفتم
+میخواستم.. میخواستم شمع باشم تا آخر عمر برات بسوزم… ولی نامرد ، نامردددد …
ــ ای بابا!
جون بکن دیگه مردم از نگرانی …
هینی کشید و اروم زد رو گونه خودش!
ــ یا ابول!
نکنه ، نکنه وااااای!
نکنه دارم میمیرم؟!
خاک تو سر از خود راضیت!
دیگه داشتم جر میخورم از خنده که کارو تموم کردم …
+ولی نامرد ادیسوووون برقو اختراع کرد!
پوکر به منی که داشتم تختو گاز میگرفتم زل زد و آروم گفت
ــ هعی..!
چند وقته دلم هوس تاب بازی کرده…
اجازه می دی بیام تو ذهنت؟
+چ..چر.چرا حالا تو..تو ذهن من؟!
ــ آخه شنیدم مخت تاب داره
+دهنتتتتت
غش غش خندیدم و در آخر همدیگه رو بغل کردیم و فاز صفا و صمیمیت و خلاصه عشق و حال!…
ــ بیا ببین چی واست خریدم من!
با ذوق رفتم سمت دو کیسه خوراکی که گرفته بود …
خواستم بازش کنم که دستشو گذاشت رو دستام و یه تای ابروشو بالا انداخت
متعجب نگاش کردم که لب باز کرد …
ــ این نایلون رو خودم گرفتماااا
با پول خودم!
باید نصف نصف حساب کنیم
+ایششششش خسیس
ــ کسی که بلد نیست خرج کنه به درست خرج کردن میگه خسیسی!
بیشعور تیکه میندازه!
مثل وختایی که با حامد و امیر ، یا رها حرف میزد..!
نکنه دیگه منو نخواد؟!
بغضم گرفت و سرمو انداختم پایین
کیسه خریدو حول دادم طرفش و رفتم سمت کیفم،جیب کوچیکشو باز کردم و کارتمو دادم دست سارا …
لبخند تلخی زدم و گفتم
+خ..خب ، مرسی ازت …
برا خریدا …
رمز کارتم که بلدی ، تاریخ تولد خودته…
ریز خندید و اروم گفت
ــ تاریخ تولدمون یکیه منگلیته!…
بی هوا بلند شد و کشیدم تو بغلش …
ــ داشتم باهات شوخی میکردم دیوونه!
همه چی فدا سر خودت خاله واسمون گرفته!
بلند ختدید و منم پشت بندش خندیدم …
با ذوق نشستیم بالا سرشون و با لبخند پلیدی گفتم
+بکشمشون؟؟
چشمکی زد و شروع کرد به شمارش …
ــ یک ، دو ، س… سیب زمینی!
+اهه الاغ!
فک کردم میخوای بگی سه!
اصن ولش ، این وحشی بازیا چیه ، خودمونو عشقه
بپاچشون بیرون
زبونی رو لباش کشید و نایلون خوراکیا رو خالی کرد رو فرش …
+وااااااااایییییی
شکلات جرقه اییییییی
ــ اونم مدل قاشقیییییییی
خلاصه که عین خر ذوق کرده بودیم …!
پنجمین قاشق شکلاتیو که خوردم ، نگامو به سارا دوختم …
رو زمین ، درحالی که دور لباش شکلاتی بود خوابش برده بود …
بابا ناناااص!
خوشگله!
ملووووس!
ژوژووووووووووووو عاشقتم
شاید کامنت اول باشم ،عالی بود مثل همیشه💋💋💋❤❤❤❤
وقتی ک من میام تو سایت هیچ کس نیس😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩البته الان ساعت چهار صبح هستش درکتون میکنم خوابین ولی منو خواب نمیبرههههههههههههههههههههه😡😡😡😡
چهار صبح 😐من خواب ۷ پادشاهو میدیدم 😴😂🚶🏿♀️
خخخخخخخ
انقد نخوابین چاق میشین🤣🤣🤣🤣 بیدار شین بیاین من اینجا تنهاممممممم.🥺🥺🥺
تو مگ جغدی شبا بیداری؟
من اگ مشهد بودم ۲۴ساعته تو حرم بودم…
افی تابستون میام مشهد برا دیدن یار…توروهم میخام ببینم با مهدیار و یه پس کله ای به مهدیار بزنم ک یکم ادم شع
ن ولی خوابم نمیبرد🤣🤣بیا قدمت رو چششششمممم. ولی من گناه دارمممم🤣🤣🤣🤣
باتو کاری ندارم ک…
اتی خوابی؟؟؟؟؟؟پاشو برو درس بخون قبولشی انقد نخوااااااااب🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣💋💋💋
عزیزم بخدا منم ادمم از ۵صبح بیدار میشم دیگ…
شبا ک شما میخوابین من بیچاره بیدارم شما خواب خوش میبینین من دنبال قطارم🤣💚🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣بچه ها ببخیشد من نصفه شبی چرت و پرت میگمممم دست خودم نیس.💋💋💋💋💋
😂چیزی زدیح؟
نه بخدا🤣🤣🤣
من برم بخوابم شما ها دارین خواب عروسیتونو میبینین مزاحم نباشممم🤣🤣🤣🤣🙋♂️🙋♂️🙋♂️🙋♂️🙋♂️🖐🖐🖐🖐🖐✋
اره من داشتم میدیدم تو مشهدم اومدم خونه مادرشوهر….
دهنت
عالی…
عالی بید فلور 🌚😂😂😂👍🏻
ینی عاشق ابراز علاقتم😂😐
اعتماد به سقفتو عشخه🍃🤙🏿😂
شما کدوم شهری خواهرم؟ میخوام ببینم تا شعاع چن کیلومتری سقف ریزش کرده ک ما الان زیر اواریم
استغفرالله😂😂👍🏻
خیلی عالی بود
فلور تو رمان هم مثه فلور اینجا خب و دیونه اس
برعکس سارا مهربان.عاقل.دانا.خوش بیان.عشق
.
.
.
جفتتون رو اسکل کردم ن سارا این شکلیه ن فلور جفتتون لنگه هم دو تا منگلید بر عکس خودم که باهوش بد استعداد و.. هستم
😂😂😂توجه نکن دارن حسودی میکننح بهمون 🤤🚶🏿♀️🤙🏿😂
ب چی چیتون حسودی کنم دقیقا؟😮
رمانو ک خودمم دارم مینویسم😏
ولی در کل جفتتون خیلی گل و خلین
😂😂😂اوکی مام خر ، باورمون شد ! …
عههه بالاخره فهمیدین ک خرین؟
چند وخته دارم سعی میکنم بهتون بفهمونم نمیفهمین😂😂
خدایی چ روییح داریح ط …😐🍃🚶🏿♀️
مح؟؟؟ مح یکی ع کم روترین دختراییم ک تو زندگیتون دیدین 😏😌
اصن حجب و حیا می باره ازم
ارح قشنگ معلومح:/
هعععی روزگار ببین پیشنهاد دوستی کیا رو ما پذیرفتیم¿¿
من نمیفهمم سارا ۴ حرفه وختی تو میگی ساری بازم ۴ حرفه پ چیش رو مخفف میکنی؟ دردت چیه دیقا؟
یاد ی رمان میفتم ک اسم پسره اریا بود دختره مخفف میکرد میگف اری! من هر وخت میخوندم اول با لحنی اری ب معنی بله میخوندم بعد اسمی میخوندم جالب این بود ک پسره هم ب این میگف آنی! آنا چی داره ک مخففش کنی؟؟؟
ب جز ابن مورد ولی رمان خوبی بود
😂😂دهن سرویس ، مح خدمم خُشم میاد میگن ساریح …
ط مشکلیح داریح بگو همون ساراح🤙🏿😂🍃
اوکی ع این ب بعد میگم ساریح
اخح یادح شهر ساریح میفتم😄
🤷♀️😅🍃
هی روزگار اجب میگزرد🖤🙄
اووو دمت گرم فلور خعلی خوب بود
عالییی بود❤💋
ینی مح کل روز رو آن باشم پنج دیقح برم دسشویی شما تو همون پنج دیقح پارت میذارین :/
🙄😐👍🏻
خیلی باحاله رمانتون واقعا خوشبحالتون که همچین رفیقایی هستین من آرزو داشتم همیشه یه رفیق داشته باشم اما همیشه بهم یه چیز ثابت میشد که هیچ رفیقی برام بهتر از خودم نبوده و نیست من یه خاله دارم که دوسال ازم بزرگتره اون برام تمام زندگیه🙂❤
😅مرسیح گلیح ، ارح مح خدمم تا همی چن هفتح یا روز پیش تنهای تنها بودمح …
ولیح خب ، با فلور آشناح شدمح …
کسیح کح حالاح اگح نباشح ، مح عَم نیستمح ! ..
اونقدریح کح فلورو میخوامح ، هیچکیو حتی آبجیموح نمیخوامح ! … .
خُد عشخه اصنننن😄👯♀️
طُ عَم ایشالله یه فاب خوب واسح خدت پیداح میکنیح 🙂🔥
😂نه باو ، اونقدرام دیگ خوب نیس …
مث بقیه رمانا ، یه رمان معمولیح 😉😂
مرسیح 🙂🔥
ار گلیح ، باید باح قادر بحرفیح…
مدیر سایت 🤙🏿😄
همچنین😅🔥