⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️🖤⛓️

+سارا عشقم میپسندی؟

لبخند پر از رضایتی زد و گفت

ــ اره فقد یه چیزی..!
اینجا خونه تو میشه یا من؟!

دستمو زیر چونم گذاشتم و همون موقع نجوا حولمون داد بیرون ، طرف یه در

ــ دخترا اینم اون یکی خونه

داخل رفتیم و همه جا رو نگاه کردیم
سارا سوتی زد و به زمین اشاره کرد

ــ اینجا مال خودمه

+خب پس اون طرفم مال من!
فقد همسایه هامون کیا ان؟!

نجوا با لبخند گشادی نگاشو بین ما به چرخش در آورد …

ــ والا اینجا جوریه که هر دختر با یه پسر میوفته

سارا ــ ما مشکلی نداریم

از طرف منم حرف میزد …!

شونه ای بالا انداختم و شیطون گفتم

+اوکی…
پس … قراردادو میبندیم فقد تخفیف یادت نره

نجوا ــ چشمممم اصلا اینجا خونه خودتونه!

🫀🪐2 ساعت بعد🪐🫀

+ساراییم عشقم عزیزم نفسم جیگرم زندگیم اکسیژنم گل…

ــ ای بابااااا اروم بگیر دختر دارم میام دیگه

+نیم ساعته منو کاشتی

ــ خب بریم

دستشو گرفتم و رفتیم سمت آسانسور ، همون لحظه سامیار و آرتا و آرکا اومدن …

+سارا سرد باش خب؟

نیم نگاهی بهم انداخت و خیلی اروم گفت

“باشه استاااد”

در آسانسور که باز شد اول از همه من و سارا رفتیم داخل و بعدش سامیار پرید تو…

سامیار ــ سلااام شاهزاده خانوما
شنیدم همسایه ما شدین
مبارک باشه مبارک باشه
شب تولدت مبارک باشه

+چی زدی تو؟
شب تولد کجا بود؟

تا لب باز کرد چیزی بگه آرتا اومد داخل

سارا ــ جا نیست دیگه

آرتا ــ فقد واسه من جا نیست؟

به سر تا پاش اشاره کردم و گفتم

+ماشالا تو خودت اندازه ده تای مایی!

ــ مشکل خودتونه ، به من چه؟
آرکا داداش بیا

آرکا پوزخندی زد و نگاشو رو من به چرخش در اورد …

ــ من با این بهشتم نمیام

و با پله رفت پایین …

⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️✨⛓️

+چی برداریم حالا؟

ــ چیپس ، ماست موسیر ،تخم مرغ ، ماکارونی ، سس کچاپ پفیلا پنیری ، دنت اوممممم رب ، سوسیس و نودل
خوبه؟

با بهت نگاش کردم …
چجوری اینا یادش مونده؟!

+لامصب بترکی اینا رو چجوری ببریم خونه؟

زبونی رو لباش کشید و گفت

ــ حالا یه کاریش میکنیم …
فردا میریم ثبتنام گواهینامه
خوبه؟

اهومی گفتم و بعد انجام خریدا دوباره رفتیم خونه
دوبلکس بود و همه چی داشت …

یکم نودل درست کردم و بعد 15 دیقه گذاشتمش رو میز

ــ به به منم که عاشق نودل!

+سارا …
باید دنبال کارم بگردیم ، دوروز دیگه مولامون تموم میشن چه غلطی بخوریم؟

ــ ببین ما هنوز 18 سالمونه
کار نمیدن بهمون واسه دانشگاه که راحتیم درسامون سنگین نیست
ولی کی به دوتا دختر 18 ساله کار میده؟

راست میگفت…
چی بگم والا ، نمیدونم..!

+ ولی اگه اینجوری پیش بره که نمیشه!
امروز 40 میلیون از پولامونو خرج کردیم بابت خونه و خورد و خوراک…
واسه گواهینامه هر نفرمون حداقل 100 میگیرن ،
نمیگیرن؟
ماشین باید داشته باشم چون در حال لازممون میشه

ــ وایییی تو چقد غر میزنی
میریم دنبال کار باشه چشم

🪴سارا🪴

مخمو خورد انقد حرف زد!

ــ باشه بابا چرا عصبی میشی

خودمم نمیدونستم چم شده …
گونشو بوسیدم و جلو چشمای گرد شده سبز رنگش فوری رفتم اتاقم
رژ لب اناری برداشتم و رو لبام کشیدم
خط چشم کلاسیکی کشیدم و ریمل با سایه اکلیلی
ابروهام مرتب بود و دستکاری نیاز نداشت…

+فلوریییی
چشاتو ببند

مثل خودم بلند داد زد

ــ رو جفت چشام تو فقد ناراحت نباش

لبخندی زدم و وسایل ارایشی خودمو برداشتم
چشماشو بسته بود و لم داده بود رو صندلی

رژ لبو که کشیدم رو لباش سریع گفت

ــ مال خودمه دیگه؟!

لبمو به دندون گرفتم و ریز خندیدم
وختی سکوتمو دید حرسی گفت

ــ لعنتی من حساسم

+خب حالا انگل!
بشین درستت کنم

بعد 5 دیقه کار اونم تموم کردم

ــ اوففف چه جیگری شدم من!

+اون اسپیکرو بده من

گوشیمو به اسپیکر وصل کردم و صداشو تا آخر بالا زدم ؛ یکی از بهترین آهنگامو پخش کردم و به محض اینکه خواننده شروع کرد به خوندن ما ام همراهیش کردیم
انقد بلند میخوندیم که انگار به جای صدای خواننده صدای ما رو اهنگ بود

“یه خیابون دوتا عاشق
یه هوای شاعرانه قشنگو
نم بارون بزنه شلق شلق رو گونه هامون
بپیچه تو گوش کوچه خنده هامون”

به اینجاش که رسیدیم مثل آمازونیا صدامونو بالا تر بردیم
بخدا خودمونم داشتیم کر میشدیم😂🥂

“برسه به گوش آسمون صدامون
چه قشنگه
که بگیری دستمو نگام کنیو
یهویی یواشکی صدام کنیو
نفسم بشی و من برات بمیرم
بپرم دوباره دستاتو بگیرم بگم عاشق تو ام عزیزترینم
حالا من عاشقتم یا تو
میبندی چشماتو
میگی فقد با تو
قشنگه دنیا
قدم بزن با من
تو نم نم بارون
که مثل ما عاشق
نمیشه پیداااااا”

🫀آرتا🫀

+ای خدااااااا سرم داره میترکه
بیشرفا ارومتر

هرچی داد میزدم انگار نه انگار
گوشیمو برداشتم و شماره آرکا رو گفتم

+الوووو

ــ چته باز؟!

+اینا منو دیوونه کردن آرکاااا برو یدونه بزن در گوششون بگو خفه شن

ــ من فکر کردم تویی هیچی نگفتم!

+لامصب شعور من بیشتر از این حرفاس

ــ اوکی ولی من نمیرم …
با این دختره ، فلور حال نمیکنم

+بمیر تو فقد!

گوشیو قطع کردم و پرتش کردم رو مبل

از خونه زدم بیرون و رفتم جلو در خونه اونا …

زنگ زدم ولی انگار نه انگار

+بیشعورااااااا بخدا مام آدمیم

آهنگ بلخره تموم شد و صدای خنده هاشون بالا رفت
به مرگ خودم اینا مستن!
روانیا…

برای بار هزارم زنگ زدم و قیافه شاد و شنگول سارا نمایان شد
یاد اولین باری که دیدمش افتادم …

“خطاب به حامد گفتم : حوس مردن کردی لاشی حرومزاده؟!”

هوفف…

ــ چیه باز؟

+تو چقد پررویی
سرم ترکید کم کنین اون لامصبو

فلورــ کیه ساری
اگه نجواس حولش بده تو

فلور …
ابله حاضر جواب

ــ خب؟
حق تفریحم نداریم؟

+اگه مثل بشر های متمدن رفتار کنین دارین
شعور آپارتمان نشینی خوب چیزیه!