رمان هلما و استاد ب تمام معنا

3.8
(24)

 

 

رمان هلما و استاد ب تمام معنا
نویسنده : مهتاب بابایی
ژانر : عاشقانه کلکلی

هفت صبح با صدای زنگ گوشی مزخرفم از خواب بیدار شدم. طبق معمول مزاحم همیشگی پونه بود.
– ها چیه نکبت ۷ صبح هم ولمون نمی کنی؟ -من هیچی بدبخت شوهرت با این اخلاق گندت ؟ جدی فک کردی تو رو تحمل میکنه؟
-حالا فعلا که شوهر ندارم …بنال ببینم هفت صبح چ خبرع زنگ زدی؟
-یکم ب اون مغز کرفست فشار بیار…ساعت هفت و نیم باید میرفتی شرکت واسه استخدام.
با شنیدن این حرف محکم دستی زدم رو پیشونیم و از جام بلند شدم و جامو جمع کردم.
صدای پونه از پشت گوشی میومد :چیشد مردی؟ یا لال شدی؟ لامصب جواب بده نصفه جونم کردی…
گوشیو برداشتم از رو تخت: خفه شو پونه حلواتو بخورم ایشالا …میمردی زودتر زنگ بزنی نفله؟؟ رو تخت مرده شور خونه ببینمت ایشالا
-بمیر بابا نکبت تقصیر منه که اصن بهت زنگ زدم
-ببین دیرم شده باید برم فعلا . گوشیو قطع کردم و زود یه صبحونه سرسری خوردم و رفتم اتاقم یه آرایش مختصر کردم.شانس آوردم خونمون ب شرکت نزدیک بود فقط ده دقیقه راه بود.
مامانمم بیدار نکردم طفلی دیشب دیر خوابیده بود. سریع از خونه زدم بیرون و آژانس گرفتم و جلو شرکت پیاده شدم .
یه شرکت بزرگ بود با یه تشکیلات بزرگتر…معلوم بود صاحبش از اون خر پولاس. از اونایی که ده تا مث منو میخرن و میفروشن و ککشونم نمیگزه. وارد شرکت شدم و رفتم سالن اصلی.
پیش منشی رفتم – سلام -سلام خانم واسه استخدام اومدین یا با آقای مهندس کار دارین؟
-نخیر واسه استخدام اومدم
-پس این فرمو بی زحمت پر کنین . فرمو گرفتم و پر کردم : هلما تهرانی بیست و چهار ساله فوق دیپلم حسابداری و مجرد.
قربون خودم برم کاش مینوشت رنگ چشم و قد و هیکل.
بزنم ب تخته چش نخورم . البته ب قول پونه یکم حسود و پررو هم هستم.
البته مهم ترین ویژگیم شر و شیطون و و مغرور بودنمه . فرمو ب منشی دادم.
خدایا یعنی میشه این کار جور شه. اونوقت اون پونه هی مدرک لیسانسشو نمیندازه جلوم پز بده. تو همین فکرا بودم منشی صدام زد : خانم تهرانی بفرمایید تو. فرم رو ب همراه رزومه کاری گرفتم دستم و رفتم تو اتاق…

??

برای خوندن این رمان به کانالمون عضو بشید

https://t.me/romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 24

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان سایه_به_سایه 4.2 (12)

بدون دیدگاه
    خلاصه: لادن دختر یه خانواده‌ی سنتی و خوشنام محله‌ی زندگیشه که به‌واسطه‌ی رشته‌ی پرستاری و کمک‌هاش به اطرافیان، نظر مثبت تمام اقوام و همسایه‌ها رو جلب کرده و…

دانلود رمان انار 3.2 (5)

بدون دیدگاه
خلاصه : خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن…

دانلود رمان تکرار_آغوش 4 (7)

بدون دیدگاه
خلاصه: عسل دختر زیبایی که بخاطر هزینه‌ی درمان مادرش مجبور میشه رحمش رو به زن و شوهر جوونی که تو همسایگیشون هستن اجاره بده، اما بعد از مدتی زندگی با…

دانلود رمان دژکوب 4.4 (5)

بدون دیدگاه
خلاصه: بهراد ، مرد زخم دیده ایست که فقط به حرمت یک قسم آتش انتقام را روز به روز در سینه بیشتر و فروزان تر میکند.. سرنوشت او را تا…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهام
الهام
5 سال قبل

چرا نمیش رمان هلما و استاد به تمام معنا رو خوند؟

ثنا
ثنا
4 سال قبل

میشه بوی عشق روهم بزارید خواهشا؟!؟!؟

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x