* * * *
_ خب دیگه باید بخوابیم …
یکم متعجب بهش خیره شدم ، در آخر عصبی گفتم :
+ الاااان؟! … .
ابرویی بالا انداخت و گفت :
_ اره دیگه پس کِی؟! … .
با لب و لوچی آویزون گفتم :
+ ولی حالا که خیلی زوده ! … .
اخم ریزی کرد ، به ساعت دیواری خیره شد و گفت :
_ ساعت ۱۰ شبه ، زود نیس که … .
با حرص گفتم :
+ نکنه فکر کردی من مُرغم که این ساعت بگیرم بخوابم؟! …
من فوق فوقش ساعتای ۲ زورمو بزنم شاید خوابم بگیره …!
چند لحظه متعجب و با ابروهایی بالا رفته خیرم شد و بعد از چند لحظه گفت :
_ چرت نگو کلارا …
دستشو به طرفم دراز کرد و ادامه داد :
_ بیا بریم بخوابیم ، بیا … .
دست به سینه یکم روی مبل جابه جا شدم و با لجبازی ، گفتم :
+ تو برو بخواب ، من نمیام … .
کلافه پوفی کشید و گفت :
_ نمیشه که اینطوری ! … .
صورتمو برگردوندم جهت مخالفش و گفتم :
+ خیلی خوب هم میشه …
نفسشو محکم بیرون فرستاد …
چند لحظه ساکت و بی حرکت خیرم شد و در آخر ، دست به کمر گفت :
_ اوکی ، حالا که خوابت نمیاد اصرار نمیکنم …
پایه ای واسه دیدن یه فیلم … .
به سرعت نسبت به حرفش واکنش نشون دادم …
با ذوق لب زدم :
+ اره ، چه فیلمی؟! … .
خنده ی کوتاهی کرد ، به طرف میز تلویزیون حرکت کرد و یکی از کشو ها رو کشید …
یه فلش در آورد و همونطور که فلش رو توی تلویزیون میزد ، گفت :
_ نمیدونم ، هرچی تو دوست داری ! … .
بعد از گفتن این حرف ، به طرفم حرکت کرد و خودشو پرت کرد کنارم … .
ولو شد روی مبل که با هیجان گفتم :
+ فیلم سوپر بزار … .
سرشو چرخوند سمتم و ناباور بهم خیره شد …
شونه ای بالا انداختم و با تحویل دادن یه لبخند دندون نمای خوشگل ، گفتم :
+ چیه خب؟! …
خودت گفتی هرچی تو دوست داری ! … .
از توی بهت در اومد و سرشو چند بار با خنده تکون داد ، شروع به زیر و رو کردن فیلما کرد و گفت :
_ حله ، الان یه فیلم سوپر میزارم که مثه شو توی عمرت ندیده باشی ! … .
کف دستامو محکم بهم کوبیدم و گفتم :
+ ایوللل ، عالیه … .
لبخند شیطانی ای زد و یه فیلم گذاشت تا پخش شه …
* * * *
با چشمای خمارم به تلویزیون خیره شدم …
بدون از اینکه حواسم به چیزی باشه ، با شهوت لب زدم :
+ اوفففف ، لعنتی چه خوب ماهره توی اینکار ! … .
ارسلان خنده ای کرد و گفت :
_ از من که ماهر تر نیس ! …
ابرویی بالا انداختم ، زل زدم بهش و گفتم :
+ جدی؟! … .
با غرور سری تکون داد و گفت :
_ بعله ، من واسه خودم استادی ام توی سکس ! … .
زبونی روی لبام کشیدم که خم شد روم …
منم عقب رفتم و یه جورایی روی کاناپه دراز کشیدم …
سینمو از روی لباس ؛ گرفت توی مشتش و با چشمایی که می درخشید ، لب زد :
_ میخوای بهت ثابت کنم؟! … .
اب دهنمو به سختی قورت دادم که لباشو بی تاب گذاشت روی لبام …
دستامو توی موهاش فرو بردم و باهاش همکاری کردم …
اونقدر با سرعت می مکید که ازش جا می موندم ! …
کم کم دستشو برد پایین تر و از شلوار و شورتم رد کرد …
وقتی پایین تنمو لمس کرد ، لرزیدم …
شروع کرد به مالیدن اونجام و لبامو وحشیانه به دندون گرفت … .
هر دو کارشو دوست داشتم و برام لذت بخش بود …
هم مالیدن پایین تنم و هم خوردن و گاز گرفتن لبام رو که مطمعنن کبود خواهد شد …
شورتم خیس شده بود و آبم رَوون … !
سرشو با نفس نفس برد توی گودی گلوم و بوسه ی خیسی روی پوست گردنم کاشت …
دستشو از توی شلوارم در آورد و شروع به بازکردن دکمه های پیراهنم کرد …
به سرعت بازشون کرد ، لباسو از تنم در آورد و پرت کرد یه گوشه ...
با شهوت به سینه هام زل زده بود که یکم خودمو بالا کشیدم ، دستاشو برد پشت کمرم و قفل سوتینمو باز کرد …
سارا خودایی چه جور اینچیزارو مینویسی لعنتی
من که اصن مغزم کار نمی کنه رو س. کس
تو باید بنویسی بعدا برام فک کنم این قسمتارو😂
تو بیار من برات بنویسم قسمت های خفنو کیف کنی😂😂
😂😂😂استاد بنده هستن آتنا جوووون 😎🌿
😂😂
😂نوکرتم هستم ، خودم واست خفن تر از اینا رو مینویسم عشقولک 🥺😘😂
😘😘😂😂
واا خب منم دوستام میخونن چه ربطی داره 🙄
بعدشم تو که بازم از الن بهتری یه خورده از این صحنه دارا بازم میاری 😂
بع دوستات چیکار داری تو رمانتو جذاب تر کن.والا ما تو جمع دوستانمون هم +۲۴حرف میزنیم 😂😂
نه بابا ما کلن راحتیم البته اکیپمون اینطوریه ها وگرنه ما مظلومیم😂
دقیقا 👌😂
خدا مرگم بده این چه وضعشه 😂😂😂
سارا ینی تو هم بلدی از این حرفا اصلن به قیافت نمیخوره😂😂
واااا توی جلد های قبلم مخصوصا جلد اول یه پارت آورده بودم …😌😂
آهااا پارت ۴۰ فصل اول بود ، کلا داشتن سارا و افشین شیطونی میکردن 🏃♀️😈🖕😂
و همچنین پارت ۲۸ فصل دوم 😎
گرچه نصفش بود و اونم خواب ولی خب همونقدر دیگه حداقل متن سکسی فصل دو بود 😂
من نیگا کردم جای دیگه ای اونقدرا پیشرففته ننوشتم😪😂
نه بابا این خفن تر بود بنظرم😂
😂😂😂😂دیگه پیشرفته تر شدم
با اینکه عاشق صحنهم ولی چون با این یارو ارسلان بود ندوس😑😑😑😑
زود تر تامی رو بیارااااا😭😢
😂😂😂باشه بصبرید عزیزانم ….
یعنی عاشقتم ها ساراجونممممم
یدونه ای برام ها نویسنده جونی
یعنی خوشم میاد هرسری جاهای حساس تموم میکنی و مارو تو خماری میزاری ها 😂😂 😍
ولی به مولا دوست دارم 😍🥰
منم همینطور عزیزم 😍😘