رمان به تلخی حقیقت پارت 12

3.2
(5)

رادمان ــ پاچه خواری نکن دلم حسابی ازت پره
بیاین اینجا صبونه بخورین

نشستم رو صندلی کنار اریک و آیهان و مارسل رو به روم بود …

بوسه گرمی رو گونه اریک کاشتم و دستمو محکم تو موهاش تکون دادم

ــ آاااااخ وحشی محبتتم مثل آدم نیست!

+خب حالا تو ام!

گوشه لبمو پایین دادم و رو به رادمان و بارمان گفتم:

+حالا چرا دلتون ازم پره خوجملا؟!

بارمان و رادمان😂😎💔

بارمان همونطور که لقمه کوچیک کره و مربا رو گرفته بود سمت فلور لب زد

ــ رادمان تو بهش بگو

سری تکون داد و بلخره گفت!

رادمان ــ دیروز همه زنگ زدن گفتن چرا نیومدین به جز شما سرکار خانوم!

با کف دستم کوبیدم رو پیشونیم

+باور کنین تو دلم گفتم جاتون خیلی خالیه ولی خب… یادم رفت زنگ بزنم
ببخشید !

ــ خیلی خب حالا آسیب نزن به خودت زنگ نمیخوایم..!

ریز خندیدم و یه لقمه کوچیک واسه آیهان گرفتم و گذاشتم دهنش

صدای نفسای کش دار مارسل بدجوری رو مخ بود!
حسابی عصبی بود از رفتارم با آیهان

+نیکلاس چتوری؟!

لبخند مهربونی زد و گفت:

ــ عالی خودت چطوری خوشگله؟!

+منم عالی !

مارسل ــ اریکا بیا دنبالم…

منتظر جوابم نموند و رفت بیرون

رادمان ــ خدا بیامرزدت!

🚶‍♀️🪐🚶‍♀️🪐🚶‍♀️🪐🚶‍♀️🪐🚶‍♀️🪐🚶‍♀️🪐🚶‍♀️🪐🚶‍♀️

+آاااییی وحشی آرومتر دستم شکست!

مچ دستمو گرفته بود و دنبال خودش میکشیدم…
یهویی ولم کرد و برخورد کردم به دیوار کلبه
صورتم از درد زیادی تو هم جمع شد

+آااخ!

یقمو گرفت و محکمتر چسبوندم به دیوار چوبی …

ــ چرا با آیهان تو یه اتاق خوابیدی
هااان؟!

کیه که بخواد برام تصمیم بگیره یا از کارام سر در بیاره…
مگه خودش نگفت دوسم نداره؟!

اخمامو تو هم کردم و گفتم:

+به تو ربطی داره؟!
دلیلی نمیبینم بهت توضیح بدم

دستمو گذاشتم رو دستاش و خواستم از خودم جداش کنم که محکمتر گرفتم
پوزخندی تلخی زد و زبونی رو لباش کشید

ــ حتما از جلو و عقب سرویست کرده مگه نه؟!

ناخودآگاه دستمو بلند کردم و سیلی جانانه ای بهش زدم …
سرش به یه طرف خم شد و چشماشو محکم بست
بغض تو گلومو قورت دادم ، انگشت اشارمو تحدید وار تکون دادم و گفتم

+دفه آخرت باشه تهمت جندگی بهم میزنی

خواستم برم تو عمارت که دوباره دستمو کشید و محکم تر از قبل خوردم به دیوار
برای چند لحظه نفسم بند اومد …
به خودم که اومدم دستمو گذاشته بودم رو گونم که مطمئنن الان قرمز شده بود …

ــ برای اولین و آخرین بار بهت میگم که بدونی …
هر حرکت غلطی ازت سر بزنه …
هر گوهی بخوری من میفهمم … یه کاری میکنم از خونه پرتت کنن بیرون
فهمیدی؟!

نا باور بهش زل زده بودم و صدایی ازم در نمیومد
بعددچند دیقه سکوت خواست بره که گفتم:

+حیف احساسی که نسبت بهت داشتم..!

پوزخندی زد و رفت …
بچرخ تا بچرخیم مارسل …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان بومرنگ

خلاصه: سبا بعد از فوت پدر و مادرش هم‌خانه خانواده برادرش می‌شود اما چند سال بعد، به دنبال راه چاره‌ای برای مشکلات زندگی‌اش؛ تصمیم…
رمان کامل

دانلود رمان جرزن

خلاصه : جدال بین مردی مستبد و مغرور و دختری شیطون … آریو یک استاد دانشگاه با عقاید خاصه که توجه همه ی دخترا…
رمان کامل

دانلود رمان ویدیا

خلاصه: ویدیا دختری بود که که با یک خانزاده ازدواج میکنه و طبق رسوم باید دستمال بکارت داشته باشه ولی ویدیا شب عروسی اش…
رمان کامل

دانلود رمان طومار

خلاصه رمان :     سپیدار کرمانی دختر ته تغاری حاج نعمت الله کرمانی ، بسی بسیار شیرین و جذاب و پر هیجان هست…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
19 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sni
2 سال قبل

جوووووون

Sni
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

برا رمانت 😐🥲

Sni
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

بله 😏😂من میگم داره یعنی داره حالا یه پارت دیگه بده

پاسخ به  Sni
2 سال قبل

پارت ۱۳ چقدرشو نوشتی؟! …

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

باشه ببینم چی میشه

Mahsa
2 سال قبل

اریکا و مارسل دعوا نکن 😭عجق های منم❤️

پاسخ به  Mahsa
2 سال قبل

دهنت فلور🤣

Yeganeh
2 سال قبل

خیلی خوب رسیدیم به ساری
آفرین عالی بود پشتکار و تلاشت
حالا پیاده شو برو استراحت کن

2 سال قبل

وای چه خوب شد دعوا کردن😀

پاسخ به  Darya
2 سال قبل

خوب شد؟!😐

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

راست میگم دیگه دعوا هیجان میبره بالا چه تو واقعیت چه تو رمان و چه تو فیلم

پاسخ به  Darya
2 سال قبل

😂😂😂نوچ نوچ نوچ

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

ای خدا 🤦‍♀️😂

2 سال قبل

آخه دعوا کنن هیجان رمان میره بالا
ولی خوب من در کل تو دعوا ها چه تو رمان هم تو واقعیت همیشه اولین نفرم

پاسخ به  Darya
2 سال قبل

خخخخ😂

F
پاسخ به  Darya
2 سال قبل

آره دعوا کلا خیلی خوبه

پاسخ به  F
2 سال قبل

🙄🙄🙄یا خدا …
دعوا کجاش خوبه؟!😑

F
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

همه جاش من که عاشق دعوام

2 سال قبل

منم گذاشتم ….
فکر کنم هماهنگ گذاشتیم دقیقا 😅😂🤙

دسته‌ها

19
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x