رمان به تلخی حقیقت پارت 17

4.7
(3)

مارسل رفت پیش مادر و پدرش و حالا من موندا بودم با اریک و مامان بابام…

بابا ــ خب اریک از معاملت بگو
چیشد ؟طرفت کی بود؟!

اریک ــ خوب بود ، اسم یکیشون اسکات بود اون یکیو نمیدونم …

سری تکون دادن و دیگه چیزی نگفتن …

🪐♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥🪐
30 روز بعد…
☆اریک☆

اریک😎🤤💕

همه رفته بودن بیرون و فقد من تو خونه مونده بودم بابت تابلوی جدیدم …
همونطور که آبنبات چوبیمو تو دهنم میچرخوندم رفتم سمت آیفون…

اوه اوه کارولین بود …!
خودم رفتم تو حیاط عمارت و درو باز کردم
انگاری خیلی حول شده بود …

ــ ع..عه خونه ای؟!

پوکر فیس نگاش کردم و گفتم

+نه، منو که میبینی آخرین مدل پیغام گیر هستم
لطفا بعد از شنیدن صدای بوق پیغالم خود را بگذارید
بوووق!

تو گلو خندیدم و اونم سرشو انداخت پایین و ریز خندید
چقد ناز میشد وختی خنده رو لباش جا میگرفت!

ــ میتونم بیام داخل؟!

چشمکی بهش زدم و دستمو گذاشتم پشت کمرش

+خوشحالم میکنی!

دوتا قهوه واسه خودمون ریختم و بردم رو میز

+خب؟!
تعریف کن
کارا خوب پیش میره؟!

ــ آره خوبه …
اومده بودم ببینمتون دلم واستون یه ذره شده بود

آب دهنمو قورت دادم و حرف دلمو بهش زدم

+کارولین …
کسیو دوس داری؟!

نگاهش رنگ تعجب به خودش گرفت..

ــ اوممم آره خب!

شانس نیست که…
چاه فاضلابه!
عصبی دستامو مشت کردم و گفتم

+کدوم خریو دوس داری؟!

ــ توهین به خودت کار درستی نیستا..!

😎🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃😎
20 روز بعد

☆اریکا☆

امشب نامزدی کارولین و اریک بود …

اریکا😎🪐

دستای مارسلو تو دستام گرفتم و بوسه نرمی روشون کاشتم
کی بشه ما ام مراسم عروسیمونو بگیریم …

محکم تو بغلش چفتم کرد …
جوری که انگار اجازه نفس کشیدن نداشتم …

+آاااخ له شدم

حلقه دستاشو شل کرد و موهامو بوسید

ــ اگه یه روز نباشی میمیرم..!

مارسل😎🥺♥🤌

+منم همینطور
یا روانی میشم یا میمیرم

ریز خندیدم و سرمو تو سینش پنهون کردم

ــ کی مراسم خودمونو بگیریم؟!

+اول اریک ازدواج کنه … رو به راه بشیم بعدش نوبت خودمونه ..!

🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍

4 ماه بعد..

☆اریک☆

 

کارولین که خیلی استرس داشت نشست جلو میز آرایشش و گفت

ــ اریک میترسم …

لبخند شیطانی زدم و رفتم کنارش

+نترس کوچولووو حواسم بهت هست!

چپ چپ نگام کرد و یه چیزی زیر لب گفت…

ــ زهر مار نگیری ! امشب اگه وسط رقصمون گند بزنیم چی؟!

هوفففف نگران چه چیزاییه! دوماه فقد واسه رقص امشب تمرین کردیم حالا بازم میترسه خراب بشه

لبامو گذاشتم رو لباش و محکم کشیدمشون تو دهنم

چقدم خوشمزه بودن لامصبا..!

کارولین😎💜🪐

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان پاکدخت 3.4 (17)

بدون دیدگاه
    خلاصه: عزیزترین فرد زندگی آناهیتا چند میلیارد بدهی بالا آورده و او در صدد پرداخت بدهی‌هاست؛ تا جایی که مجبور به تن فروشی می‌شود. اولین مشتریش سامان معتمد…

دانلود رمان ویدیا 4 (14)

بدون دیدگاه
خلاصه: ویدیا دختری بود که که با یک خانزاده ازدواج میکنه و طبق رسوم باید دستمال بکارت داشته باشه ولی ویدیا شب عروسی اش بکارت نداشت و خانواده همسرش او…

دانلود رمان نهلان 3.3 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه: نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
42 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
hana
hana
2 سال قبل

عالی😘🌹

Sni
Sni
2 سال قبل

Next paaaaart

Sni
Sni
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

گو نخور 😂🥲

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

چیییییی؟!😑😑😑😑😑

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

تابلوی چی تو؟!🙄

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

🙄🙄🙄الکی نگووو

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

هقق 😢
باور کردم 😂😘
موفق باشی عجق جان 🙂😍

*ترشی سیر *
2 سال قبل

خاک توسرت

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  (به خاطرسارا😁عوز کردم ) R
2 سال قبل

اینا چه اسماییه میزاری خره؟!😑😂

*ترشی سیر *
R
پاسخ به  (به خاطرسارا😁عوز کردم ) R
2 سال قبل

آله دلم میخواد به همه فوش بدم خره😛😝😎😜🤪

Helya
Helya
پاسخ به  R
2 سال قبل

اع
😂

Darya
2 سال قبل

مثل همیشه عالی

اریک خیلی خوشگل😍

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  Darya
2 سال قبل

هوی هوی ، چشاتونو درویش کنیناااا😑
اریک واس ماس 😌😪

Darya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

نه دیگه من صاحبش شدم
شما چشم تو از روی اریک من بردار

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  Darya
2 سال قبل

😐چی میگی واسه خودت؟! …
من اریک رو با ویلیام تعویض کردمااا …
فلور خبر داره 😑😑😑
تو برو توی کف نیکلاس و ایهان 😏

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

ایهان برا خودمهههه

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

باشه بابا 😑ایشش😒

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

من به ایششش حساسیت دارم اههه…

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

واااا😂😂😂

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😐😂😐😂😐😂
سارا وضعم خرابه به ارامش نیاز دارم…

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

ارامش
ارامش
ارامش
ارامش
ارامش
ارامش
ارامش
کافیه؟!🙄😂

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

ارهههه اصلا تا یک ماه دیگ به فکر ارامش نمیوفتم😅😅

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

همینه👊😎

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂😂😂ایولل مرسی 😎😂

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

خب زود بزارش دیگه لعنتیی😢😭😭😭

atena
atena
2 سال قبل

مارسل شبیه پسرعمومه خدایااااا از چشمم افتاد😐😂

Fariba Beheshti Nia
F
پاسخ به  atena
2 سال قبل

چه پسر عموی خفنی داری پس خدا یکی نصیب ما کنه

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  F
2 سال قبل

اوهوووم دقییقا 😭😂

atena
atena
پاسخ به  F
2 سال قبل

میخای بدمش بهت فقط کلاس نهم اهل تهران هستشااا

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

من زر میزنم؟

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

اخه زن عموم افریطه هس ولی خالم مهربون میخام مادرشوهرت مهربون باشه دیگ…
مهدی هم خوشگلی خودشو داره…
کلا ما طایفه ای خوشگلیممممم😂😂😂

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

اگه چش رنگیه و موهاش بوره من میخرمش😂😂😂

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

هروخ اومدیم خاستگاریت میبینیش😂

حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

یعنی چی فلور؟! …
پارت بده دیگهههه😑😑😑😑
میکشمتاااا

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

عععع من که میخونم ولی تنبلی میکنم نظر بدممم😑😑😑
بزار دیگه وگرنه قهر میکنم باهات …

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

بقیه رو بیخی …
بچسب به خودمم😌😘
مرسییی😍😍😍عشقمی🙂😉

Helya
Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😑هاه

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

فلور به جون داداشت ک شوهرمه من میخونم…😂
توروخدا بده یه پارت حداقل..نولاااااااااااار

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

شوخی میکنم فلور من زنداداشت بشم مامانت از دستم دق میکنه…

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

باز خوبه خودشم اعتراف کرد و میدونه 🤦‍♀️🤣🤣

Helya
Helya
2 سال قبل

عه ژوووووون
منم میخوام🥲

Helya
Helya
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

خااا
🥺🫂

42
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x