فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

آهو و نیما
NOR .

رمان آهو ونیما پارت 102

مشغول خوردن صبحانه بودم که صدای پیامک گوشی ام بلند شد. از دیشب که نیما برش گردانده بود دست هم بهش نزده بودم. منی که زمانی گوشی ام را از خودم جدا نمی کردم، حالا حتی تمایلی نداشتم که بخاطرش

ادامه مطلب »
رمان مفت بر
NOR .

رمان مفت برپارت ۴۷

    #p166     نگاهی از آینه ی ماشین به خودش می اندازد…   زیر چشمان گود رفته و تیره اش زیادی در چشم میزد…   حالت تهوع دوباره به سراغش آمده بود و سعی میکرد ذهنش را معطوف

ادامه مطلب »
رمان شوکا
NOR .

رمان شوکا پارت ۲۷

    🤍🤍🤍🤍   لپش را از داخل گزید و جلوی زبانش را گرفت. – ممنون راحتم. اینا چیه؟   یاسین که انگار تازه یادش افتاده باشد برای چه کاری آمده، یک قدم جلو رفت. – چند دست لباس براتون

ادامه مطلب »
رمان گل گازانیا
NOR .

رمان گل گازانیا پارت ۲۴

  گُـــلـــِ گــازانـــ🍃ـــیـــا: #پارت‌هشتاد‌وچهار       غزل با ناراحتی زمزمه کرد. – من متوجه نیستم منظورتون چیه!     – منظور من واضحه… غزل تو چه بخوای چه نخوای، داری به سمت فرید کشیده میشی! تو چه بخوای چه

ادامه مطلب »
رمان خانم معلم.
NOR .

رمان خانم معلم پارت 91

  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۵۵ #فصل_۳       ابروهام با تعجب بالا پرید،این اعتراف رو باید پای چی میذاشتم؟ نرم شدن یهوییش رو چی؟ آدمی به سرسختی اون مرد به راحتی عوض نمیشد،وا نمی‌داد. عاشق که اصلا و ابدا.

ادامه مطلب »
رمان خاتون عروس نحس
رمان عروس نحس
ghader ranjbar

رمان خاتون عروس نحس پارت 36

  سینی حلوا و خرما رو روی میز گذاشتم و برای بدرقه عمه فروغ تا جلوی در رفتم. خسته بودم و پاهام دیگه یاری نمیکرد اما هنوز نمیتونستم استراحت کنم. بعد از شام و پذیرایی مهمون ها بعد از کلی

ادامه مطلب »
رمان شیطان یاغی
رمان شیطان یاغی
ghader ranjbar

رمان شیطان یاغی پارت 148

  گوشی اش را بیرون آورد و شماره بابک را گرفت. سمت درب خروجی پا تند کرد که چشمان عمه ملی روی هم افتاد… به محض وصل شدن تماس با جدیت غرید. -افسون رو دزدیدن… تموم محافظا رو توی باغ

ادامه مطلب »
رمان پروانه ام
NOR .

رمان پروانه ام پارت 109

    #پروانه_ام 🦋   #پارت_۵۲۷   فرخ پاسخ داد :   – من نخواستم کسی رو از سر راهم بردارم ! من دشمنی ندارم با آوش !   خنده ای عصبی و متشنج نقش لب های خورشید شد .

ادامه مطلب »
رمان از کفر من تا دین تو
NOR .

رمان از کفر من تا دین تو پارت 246

  انگار واقعا کمبود خواب داشت!؟… عکس العملی که ازم ندید و ندیدم چند دقیقه بعد با نفس هایی که از گردنم گرفت ریتم سینش منظم و آروم شد. توی یک جای تنگ و معذب چشم هام دور اتاق نیمه

ادامه مطلب »
رمان شاهرگ
رمان شاهرگ
ghader ranjbar

رمان شاهرگ پارت 43

    اصلا از این چیزها بهانه در نمی آمد و تنها خودش بود که بیشتر سنگ روی یخ می‌شد. -فرمایش… زنگ را فشار نداده انگشتش را عقب کشید و همزمان با رعنا به پشت سر چرخید. آن جا در

ادامه مطلب »
رمان مربای پرتغال
NOR .

رمان مربای پرتقال پارت 154

  سیاوش؟   سیاوش با شنیدن، صدای آرش درست کنار گوشش، تکانی می‌خورد. گیج به آرش نگاه می‌کند.   – هوم؟   آرش با چشم و ابرو به چشماگ براق و لبخند پیروز مینا اشاره می کند. چشم و ابرویی

ادامه مطلب »
رمان مفت بر
NOR .

رمان مفت برپارت ۴۶

    #p161     تیزی چاقویی که ضامنش کشیده میشود،جلوی چشمانش برق میزند:   _داد و بیداد کنی…میکنمش تو ناکجا آبادت…     با لذت نگاهی به چهره ی ترسیده اش میکند و لبخند کریهی میزند:   _چته…چرا ترسیدی

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان اعدام_یا_انتقام

  خلاصه: ابتدای داستان در مورد دو زوج، دو زوجی که هر کدوم عاشق همسرشون هستن ! ولی با یه تصادف ، همسر یکی از این زوج ها از بین میره و اون سه نفر دیگه رو تو مسیر هم قرار میده ! علی راضی به رضایت نمیشه ، تنها حرفی که روی زبونشه ، قصاصه ! و اینکه سهیل باید تاوان کاری که کرده رو پس بده ! قانون

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان در_جگر_خاریست

    خلاصه : قصه نفس ، قصه یه مامان کوچولوئه ، کوچولو به معنای واقعی … مادری که مصیبت می کشه و با درد هاش بزرگ میشه. درد هایی که مثل یک خار میمونن توی جگر. نه پایین میرن و نه میشه بالا آوردشون… پایان خوش

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان در_پناه_آهیر

  خلاصه : افرا دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره می‌خوره… و تقدیر باعث می‌شه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش… عاشق آهیر جذاب و مرموز!

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان شوره_زار

    خلاصه: حافظ مردی است در دهه ی چهارم زندگی اش, که مسئولیتی سنگین را سالهاست به دوش میکشد . او هم پدر است و هم مادر. اما قلب او درگیر احساسات مختلفی است که تلاش می کند برای آسایش عزیزانش با آنها منطقی برخورد کند ولی….. حافظ میان دستان روزگار می چرخد و می چرخد و می چرخد و می رسد به……!  

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان فراموشی_مطلق

  خلاصه : دو پسرو دختر جوون به نام کمیل و روشنا که تازه با هم ازدواج کردن و زندگی عادی و پر از عشقشون رو میگذرونند اما مسئله ی اصلی اینه که موافقت ناگهانی مادر کمیل باعث میشه تا برای روشنا معمایی ایجاد بشه و داستان تازه از همین جا شروع میشه زندگیست دیگر! گاهی پر از فراز و نشیب،گاهی هم آرام،گاهی کسی که اصلاً انتظارش را نداشتی به

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان ارتیاب

    خلاصه : تافته‌‌ ادیب دانشجوی پزشکیست که به تهمت نامزدش از خانواده طرد شده و مجبور به جدایی می‌شود. اتفاقاتی باعث می شوند هم‌ خانه‌ی دکتر سهند نریمان شود، سهند دشمن قسم‌ خورده‌ی خاندان ادیب است و تافته بی‌خبر از همه جا. همه‌چیز خوب است تا اینکه نامزد سابق تافته این هم‌ خانگی را کشف کرده و….

ادامه مطلب »
دسته‌ها