رمان. او_را پارت بیست ویکم☆

3
(2)

#او_را
#قسمت_بیست_یکم
یه لحظه از خودم بدم اومد…
احساس کردم خیلی دل سنگ شدم!
-عرشیا…
من ازت معذرت میخوام…
-ترنم…
میخوای ببخشمت؟؟
-اره‼️
-پس نرو…❗️
تنهام نذار….😢
من بی تو وضعم اینه!
بمون و زندگیمو قشنگ کن…
من خیلی تنهام….
سرمو انداختم پایین و با انگشتام بازی کردم…
-ترنم؟؟؟
چشماشو نگاه کردم…
دلم آتیش گرفت…
-باشه….
-ای جان…من فدای تو بشم…
برو
دیرت میشه…
برو میگم علیرضا بیاد پیشم
لبخند ملایمی زدم و ازش خداحافظی کردم…
تو دلم فقط داشتم خودمو فحش میدادم و میرفتم سمت ماشین😡
💭(خاک تو سرت😡
باز خراب کردی😒
چی چیو باشه….
خب اگر نمیگفتم باشه که میمرد…
حالا چندوقت باهاش باشم،
حالش که بهتر شد در صلح و صفا تمومش میکنم…)
سوار شدم و راه افتادم.
تازه یاد مرجان افتادم‼️
گوشیو از عرشیا که گرفتم روشن نکرده بودم‼️
روشن کردم و زنگ زدم بهش،
تا گوشیو برداشت شروع کرد فحش دادن
-منو مسخره کردی؟؟
امروز موندم خونه،که خانوم تشریف بیاره…
هرچی هم زنگ میزنم خاموشه😡
-مرجان باور کن…
-مرجان و….😡
خیلی مسخره ای ترنمممم
-بابا تو که خبر نداری چیشده…😭
ساکت شو بذار حرف بزنم😭
-ترنم😳
چت شده؟
چیه؟
سالمی؟؟
بگو ببینم قضیه چیه؟؟
همه چیو با گریه براش تعریف کردم و به زمین و زمون فحش دادم…
-ای بابا..‼️
تو اصلا جنبه نداری…
یکی هم پیدا میشه دوستت داره اینجوری میکنی!!😒
-برو بابا…
کدوم دوست داشتن؟؟
پسره مریضه…
آدم سالم مگه اینجوری دیوونه میشه؟؟😒
-هه…
پس یادت رفته با رفتن سعید مثل مرغ پرکنده شده بودی…😒
-دیگه اسم سعیدو نیاااااار….
اه😭
ولم کنید بابا….
-خب حالا گریه نکن…
اصلا بیا دنبالم امشب بریم خونه شما
خوبه؟😉
-راست میگی؟
مامانت میذاره؟
-اره بابا،اون از خداشه من خونه نباشم😒
-ها😳
عههه..چیزه…باشه اومدم…

ادامه دارد…
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان اسطوره 3.6 (43)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان: شاداب ترم سه مهندسی عمران دانشگاه تهران درس می خونه ..با وضعیت مالی خانوادگی بسیار ضعیف…که برای کمک به مادرش در مخارج خونه احتیاج به یه کار نیمه…

دانلود رمان قفس 3.8 (16)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان:     پرند زندگی خوبی داره ، کنار پدرش خیلی شاد زندگی میکنه ، تا اینکه پدر عزیزش فوت میکنه ، بعد از مرگ پدرش برای دادن سرپناهی…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x