ــ عه اریک!
الان نه!
☆کارولین☆
لبامو از جا کند خل وضع!
ــ باشه باشه عصبی نشو خوجمله!
با عشوه خندیدم و دستشو گرفتم
رفتیم پایین و صدای سوت و جیغ بقیه بالا رفت…
با عشق همدیگه رو نگا میکردیم و دست تو دست هم رفتیم رو صندلیای مجلسی مخصوص عروس و دوماد نشستیم …
🍃🎀🍃🎀🍃🎀🍃🎀🍃🎀🍃🎀🍃🎀🍃
الان یکی دو ساعتی میشد که بله گفته بودیم و رقصمون بی نقص شده بود..!
نفسای گرم اریک پشت سرم باعث شد مور مورم بشه…
ــ نمیرن اینا چرا!
ریز خندیدم و گفتم
+بهونه نگیر الان میرن دیگه نصفشون رفتن …
داشتیم با هم حرف میزدیم که اریکا و مارسل اومدن طرفمون
اریکا ــ اریک من تورو میشناسم ، الان میرین دیگه چقد بیقراری تو
لبمو زیر دندونم له کردم ولی بر خلاف من اریک با نهایت پررویی گفت
ــ آخه نگا چقد خوشگل کرده!
مارسل ــ خب بابا کشتیمون !
شب عروسی مام میرسه اریک خاااان!…
+شما که از همین الان کارتونو شرو کردین!
به صورت اریکا اشاره کردم و گفتم
+رژ لبش پخش شده بدبخت!
اینو گه گفتم هم من هم اریک از خنده ریسه رفتیم و اریکا داشت موهای مارسلو میکند
اریکا ــ وایی نکبت شرفمونو بردی !
همه خونواده ها جمع شدن دورمون …
شایلی جون و آرتا
هیلدا جون و بابا کیارش
تونی جون و راشل
و در نهایت نانسی و آراشید که مامان و بابای خودم بودن …
بعد کلی نصیحت و تبریک بلخره راهی خونه خودمون شدیم..!
ار همین الان استرس گرفته بودم …
خدا بهم رحم کنه!
ــ بپر تو
میخواستم جلو خندمو بگیرم ولی نشد
رفتم تو خونه …
ست طلایی و مشکی
عشق این دوتا رنگ بود!
🎀💜🎀💜🎀💜🎀💜🎀💜🎀💜🎀💜🎀
رفتیم تو اتاق خوابمون …
پر بود از عکسای تکی و دو نفرمون …
همینجوری داشتم این زرف و اون طرفو دید میزدم که انداختم رو تخت
جیغ خفیفی کشیدم و بعدش باهمدیگه خندیدیم
روم خیمه زد و لبای داغشو گذاشت رو لبام و محکم مکید … .
همراهیش کردم و بعد اینکه نفس کم آوردم از همدیگه جدا شدیم … .
کمرمو یکم بلند کردم ، زیپ لباسمو باز کرد و تو همون حالت از تنم در آوردش … .
بوسه های نرمش رو تنم فرود میومد و هر لحظه عشقم نسبت بهش صد برابر میشد … .
دستشو رسوند پشت کمرم و سوتینمو باز کرد …
سرشو گذاشت رو قلبم و آروم گفت
ــ صدا قلبت مورفینمه…
🥺عر
گشنگ بود
هقققق😭
توروخدا پارت بعد سکسی باشه هاااا
🥺آتنا ی من کیهههه ها
عشقم بقول فلور گوز خولدم تو لو خودا با من گهر نکن😂💖💖
من ک عاشقتمممم
تو ک عاشق منیسسسییینبجزنبجبتتبترنب
عاشقتممممممممممم ک نترس من باهات قهر نمیکنم
یابنماسلوهنستسنتا۵ان .مبتلناذتل
جووووووونننننتقحینرحجزنزنرحرنبننب
قهر
عاا حق
منم قهر
قهر به ترکی چی میشه?
چوسدوم=قهر کردم
😂جوووون
چسودم
نخیر چسدوم نمیشه چوسدوم😂
عای 🥲ترکی سخته
چوسودوم
خیلی بیشعورینا😑ن تو میزاری ن سارا
من باید بچسبم به همون عشق صوری😂😂خیلی خوبه عا
فهمید دیاکو چ گاویه الان شهرام جون میاد دیاکو رو پاره میکنه😂
من خدایی ژانر این فصلو زدم صحنه دار _ بزرگسال
ولی چون شماها همش سوتی میگیرین پشیمون شدم 🙂
من ماست خوردم
غلط خوردم
ببخشید عجگم🥲
گولللللل ملدونه میدم دیگه نگم😂
😂😂😂نه دیگه بیخی
چه ربطی داره سارا میخای دیگ نظر ندیم؟
اتی بخدا یه بار دیگه این حرفو تکرار کنی من میدونم و تو 😑
😂تو دیگه چرا فلور؟! …
اوکی ولی خودتم باید بزاری 😂💔
مجبورم میکنیییی میفهمی مجبوررررررررررررر
😂😂😂
منم
😂من برات مینویسم لعنتی تو فقط بزار
نمیدونی چ حس خوبیه خوندن پارت صحنه دار
😂😂دیوانه
نگوو نمیتونمم خجالت میکشم😂😂
😂گمشووو
روم نمیشه ولی مینویسم😂😂
از کی و کی بنویسم حالا
ادب رعایت بشه 🚫🔪
😂😂😂بله بله …
شوخی کنین ولی بی احترامی نه😉🚫
😂😂😂بچه مثبت کی بودم من!؟😎😍😂
فدام شین الهی🤣💎
😂عبضی این ک میشه پارت بعدییییی
نکن اینکارو با من
خیلی بدییی😂😂خجالت میمیرم
😂هعی
خب منم همچنین 😑
فلورررر
پاره شدممممم
نمیتونممممممممم
خجالت مردم😂گونه هام قرمز قرمزه
اوکی پس فقط صحنه شو مینویسما
خودت ی چیزایی رو اضاف کن😂
فلور بزار
نمیتونم😂😂
هی ۵ خط مینویسم هی پاک میکنم
سارا خداییش دمت گرم
خیلی مردی😂✌💖
😂😂😂حالا فهمیدی چقدر شرم آوره نوشتن اون چیزا؟! …
تازه فلور که همیشه خلاصه میکنه ماجرا رو ولی من تا تهشو مینویسم 😑😂
😂😂😂خااااک
😂😂😂نکن بچه رو اذیت
فلور ۱ ان باش برات صحنه سکسی مینویسم
اگر رمان صحنه دار میخوای بنویسی برو چندتا رمان صحنه دار +۱۸ بخون من یکی خوندم تا یک هفته از خجالت سرخ بودم 😐😂
تازه اونی ک من خوندم نسب ب بقیقه رمانا ک خلاصشون و خوندم صحنه هاش کمتر بود 😐
اره همون ساده بنویس…
بقیه 😐