رمان دلباخته پارت 239

4.4
(99)

 

 

 

پشت چشم نازک می کند.

 

– خُبه حالا، همچی می گه بالا سرشم که انگار ازش چی برمیاد! تو می خوای بچه مو شیر بدی، اره!

 

– داشتیم، زری خانم؟! با همه بعله با ما دیگه چرا!

 

نگاه به من می کند.

 

– به موت قسم اگه راضی نباشی…

 

– راضی ام، امیر جان! تو هنوز شک داری؟!

 

لبش به عادت راست و کج می شود.

می خواهم کمکش کنم، نمی گذارد.

 

بیخ گوشم پچ می زند.

 

– نگران نباش، خب؟ بعدشم قرار نیست امشب کسی بخوابه، می خوام تا صبح برات قصه بگم، البته قصه ش یه ذره…

 

می زند زیر خنده.

اخم ریزی می کنم.

 

– چی شد! خوشت نیومد؟ باشه، یه ذره رو بیشتر کنم حتماً خوشت میاد

 

می خندم و دستانش به پهلویم می چسبد.

تنم را به خود می فشارد.

 

– رو من حساب کن، خوشگلم… ضرر نداره، باور کن

 

گونه ام رنگ می گیرد.

میان سینه اش نفس می کشم.

 

بوی مردانگی می دهد.

بوی مرد این روزهای زندگیِ من.

 

شب چراغ را خاموش نمی کنم.

نکند رستا بترسد، نمی دانم.

 

کنار سید دراز می کشم.

دستش را روی شانه ام حس می کنم.

 

– نگرانی، اره؟

 

دروغ نمی گویم.

دلم شور می زند.

 

– راستش و بخوای، اره…یکم سخته، دست خودم نیست

 

 

 

 

– یه مرد هیچوقت نمی تونه خودش و جای یه مادر بذاره، ولی می تونه برای کنار اومدن با خیلی چیزا کمکش کنه… قبول؟

 

تنم را در آغوشش مچاله می کنم.

روی موهایم را می بوسد.

 

با انگشتانش بدنم را نوازش می کند.

 

– من هیچوقت اجبارت نمی کنم کاری که بهش راضی نیستی رو انجام بدی

 

سر روی سینه اش تکان می دهم.

عجیب است که از من هوشیارتر است.

 

– نمی خوای بخوابی؟ من فعلاً بیدارم، شاید بعدِ نماز یه چرت زدم

 

سر بالا می کشم، با دهان نیمه باز نگاهش می کنم.

 

– بگیر بخواب، با خیال راحت، باشه عزیزم؟

 

– تو… تو چجوری می تونی اینهمه خوب باشی!

 

گوشه ی لبم را می بوسد.

 

– من فقط دیوونه م، اونم دیوونه ی تو

 

خجالت زده نگاهش می کنم.

چشمانش پُر از شیطنت است، می بینم.

ولی باز خودداری می کند.

 

شوخی می کند و هراز گاه لب هایم را به کام می کشد.

محبتش را بی منت نشان می دهد.

نازم را می کشد و دلم غنج می رود.

 

هر بار که صدای رستا می آید تنهایم نمی گذارد.

یک گو‌شه می نشیند، با عشق نگاهم می کند.

 

می گوید مادر بودن قشنگ است.

انقدر که از تماشای این صحنه سیر نمی شوم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 99

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
3 ماه قبل

ممنون قاصدک جان❤🙏

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x