نگاهش نمی کنم.
من از این زن بیزارم، تا ابد.
– می شه یکم بیشتر بمونم، مامان؟
ناخودآگاه نگاهم سمت شیرین می دود.
خیره به ما اخم هایش در هم است.
کم مانده بگویم به کجای دنیا بر می خورد آخر!
– می شه ازش خواهش کنی، خواهری؟
اردلان می گوید.
چشمانش خالی و پُر می شود.
– می دونی که اجازه نمی ده، داداشی
سید را می بینم که چند قدم فاصله می گیرد.
– فقط چند دیقه، خانم
– بیشتر نشه، اقا
نفس حبس کرده را فوت می کنم.
می دانم که با این زن راحت نمی شد کنار آمد.
– من منتظرم که بهم زنگ بزنی، داداشی… می زنی دیگه، نه؟
چشم باز و بسته می کند.
زیر لب می گوید، می زنم.
وقتش را اما نه او می داند و نه من.
بغلش می گیرم، سفت و محکم.
– دوسِت دارم، فسقلی… مواظب خودت باش
اشکش را پاک می کند.
– ببخشید خواهری، من دیگه برم
رد بوسه اش را جا می گذارد.
نگاه خیسم همراه قدم های تندش می شود.
***
دوستان اگه پارت کوتاهه ،چون همون لحظه که نویسنده میده میزارم .قبلا میزاشتم چن پارت شن الان دیگه اینجور نیست
ممنون قاصدک جان🙏
ممنون و متشکر قاصدک جونم.درسته کوتاهه,ولی همین هم خوبه.😊
اخرش که توضیح دادم چرا 😅
قاصدک جان شالوده عشق نبود؟ من خیلی وقته میخواستم درمورد رمان رویاهای سرگردان ازت بپرسم یادم رفته اونم نویسنده پارت نمیده؟
سلام
شالوده عشق پارت چی نبود ؟فایلش؟؟
رویاهای سرگرندانم فایلشو میزارم
وای یعنی رویاهای سرگردان رو دارین ولی پارت نمیذاری تورو خدا مثل قبل پارت بذار فایلو ولش کن 😂
نویسنده پارتا رو حذف کرده 🥲
بعدش هیچ حمایتی ازش نشد☹️
بخدا حمایتم کنیم بازم جو گیرمیشن پارت نمیذارن 😕
ولی من اینجا تا جایی تونستم سعی کردم منظم باشم ولی خوانندها به زور یه کامنت یا امتیاز میدن جز چن نفر 🙄
باور کنید وارد شدن به رمان وان خیلی سخته من خودم چندبار خواستم ولی نشد حتی الآنم بعد از اینکه اشتراک گرفتم به کمک آقا قادر تونستم ورود کنم اونم به سختی ….اما در خوب بودن وگل بودن شما شکی نیست واقعا همیشه منظم پارت گذاری میکنید و واقعا ازتون ممنونیم من از طرف بقیه هم تشکر میکنم خیلی ماهی قاصدک جونم
😍💜💜
من که اون روزا خودمو به آب و آتش میزدم که عضو سایت بشم و نمیشد تنها کاری که میتونستم بکنم امتیاز دادن بود
مرسی عزیزم🤍