رمان دلباخته پارت ۵۹

4.5
(27)

 

 

 

دخترک لیوان نیم خورده را روی میز می گذارد و زیر لب تشکر می کند.

 

– بهتری دخترم؟

 

سر تکان می دهد و پلک می زند.

 

– دردِ این منصور خیر ندیده رو من یکی نفهمیدم والا.. بگو آخه مرد حسابی کی از شما خرجی خواست که یهو دست و دلتون لرزید!

 

مریم نگاه به مادرم می کند.

از نگاهش غم می بارد انگار.

 

– درد منصور به این چیزا نیست زری خانم.. اون هنوز دلش داره می سوزه که حامد چرا بخاطر من حرفش و گوش نکرد

 

– یعنی چون حرفش و گوش نکرد الان باید را به را بیاد سرِ تو خراب شه، مادر! عجیبه والا!

 

نفسش را رها می کند.

 

گذشته ای را زیر و رو می کند که نه من می دانم و نه حتی مادرم.

 

– حامد می گفت منصور می خواست دختر یکی از دُم کلفتای بازار رو برام بگیره.. جالبه که بهش گفته بود خودم همه چی رو ردیف می کنم و بعله رو از بابای دختره برات می گیرم

 

دلیلِ دشمنی منصور را می فهمم.

 

حامد اما دلباخته ی مریم بود و دست رد به سینه ی برادر طماعش زد!

 

 

 

 

 

– می گفت منصور بیشتر از اینکه بخواد فکرِ خوشبختی من باشه فکرِ زد و بند با بابای دختره س.. نمی دونم ولی اونطور که حامد می گفت طرف ازون احتکار کننده های درجه یک بود و منصور بدش نمی اومد بهش وصل شه

 

مادرم زیر لب لاالله الا الله می گوید.

من اما تعجب نمی کنم.

 

منصور را می شناسم. انقدر که می دانم جز منافع خودش به هیچ کس دیگر فکر نمی کند.

 

– گمونم منظورت دخترِ حاج آقا بصیرتِ.. اره؟

 

نگاهش را سمت من می کشد.

 

– اسمش همین بود فکر کنم.. آره

 

نگاه باریک مادرم در چشمانم می نشیند.

 

– می شناسیش، امیر حسین؟

 

زبان روی لبم می کشم.

 

– اونقدر که بدونم دلیل اونهمه اصرار منصور و کینه ی الانش واسه چیه

 

از گوشه ی چشم مریم را نگاه می کنم.

 

با خودم می گویم چطور طاقت آورده این زن!

 

صدایش می لرزد انگار.

 

 

 

 

– تا وقتی حامد بود نمی ذاشت منصور یا حتی حاجی راجع بهش حرف بزنن.. ولی بعدِ اینکه افتاد زندان باز من بودم که حامد رو گول زدم.. می گفتن اگه دختر فلانی زنش بودجایِ اینکه تو زندون آب خنک بخوره داشت بغل دست حاج بصیرت پول پارو می کرد

 

مادرم نچ نچ کنان لب می جنباند.

 

– امان از این آدمیزاد.. ببین چطور دلش می آد نیش زبون بزنه و یه ذره فکر آخرتش و نکنه

 

نگاهم را از مریم برنمی دارم.

لبخندش غمگین است.

 

جوری که دلم را به درد می آورد.

 

– آخرت تنها چیزیه که آدمایی مثل منصور و حاجی بهش فکر نمی کنن.. مالِ دنیا اونقدر براشون مهمه که حتی حاضرن روی احساسی که نمی دونم دارن یا نه پا بذارن و ازش رد شن

 

برای خودم سر به تایید مریم تکان می دهم.

یادم به حرف پدرم می افتد.

 

” آدما حرف زیاد می زنن، بابا جان.. جوری که فکر می کنی تا تهِ خط باهات هستن، عوض نمی شن.. امان از روز که پای دل و پول می آد وسط تازه می فهمی دوست و دشمن کی بوده و چیزایی که تا اون روز ندیدی رو با چشای باز می تونی ببینی”.

 

 

 

 

با صدای مریم حواسم جمع می شود.

 

شرمندگی این زن را ابداً نمی خواهم.

 

– ببخشید آقای شریعت.. دردسرای من تموم نمی شه انگار.. راستش نمی دونم چجوری ازتون عذرخواهی کنم

 

– عذرخواهی چرا! شما که این وسط مقصر نیستی.. بعدشم شما الان ناموس این خونه ای و من جلوی هر کی بخواد به ناموسم توهین کنه وایمیستم.. می خواد منصور باشه یا هر کس دیگه

 

مادرم زیر لب با خودش نجوا می کند.

حقِ مادری را حلالم می کند انگار.

 

جلو می روم و رو به روی مریم می نشینم.

با دهان نیمه باز نگاهم می کند.

 

انگار انتظار چنین حرفی از من نداشته، شاید!

 

من اما دیگر نمی خواهم این دردسرهای وقت و بی وقت تکرار شود.

 

لبم را تَر می کنم.

 

– ببین مریم خانم.. اگه فکر کردی منصور به همین راحتی دست برمی داره و خیالش راحت می شه داری اشتباه می کنی.. منصور به همون اندازه تو دلش نگه می داره که حاج صادق کینه شو از پدرِ من فراموش نکرد

——————

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 27

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نیوشا
1 سال قبل

ممنون•• جالب بود، یکی از دوستان• بچه ها دفعات قبل گفته بود که خوب اما کم بود• به نظره من خوب بود، اما ایندفعه واقعن حس میکنم به قول اون دوست گل که خوب اماکم بود😐😕😑 لطفن اینطور نشه که بچه ها میگن قسمت،پارتها کوتاه بعد واقعن دفعه بعدش پارت رمان کوتاه بشه•••••••

سایه
سایه
1 سال قبل

من تازه این رمانو شروع کردم خوندن.خیلی خوبه.ولی پارتاش خیلی کمه.بعدم نمیشه هر روز پارت بذارین؟اخه باید دوروز صبر کنی برای یه پارت کوتاهه.درهر صورت اکه این مشکل حل شه عالی میشه…ممنون

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x