رمان سادیسمیک پارت 15

4.7
(15)

#پارت_15

🏷آراد

رو کردم بهش و همونطور که پیکمو بالا میرفتم ، لب زدم

+خب؟
حالا چیکار میخوای بکنی؟

چونشو خاروند و موهاشو پشت گوشش فرستاد

ــ انتقام …
کل حسابای شرکتو خودم دارم برسی میکنم
هکشون کردم…
فقد تو باید بهم تضمین بدی

متعجب ابرویی بالا انداختم و از رو مبل بلند شدم

+چه تضمینی باید بدم؟
تو حتما به من اطمینان داشتی که اومدی سراغم
پس نیازی به تضمین گرفتن از من نداری

با ناز و عشوه اومد طرفم و دستشو گذاشت رو شونم
خودشو بالا کشید و گفت

ــ تو به میثاق اتاش نزدیک تر از هر کس دیگه ای هستی…
برای همینم نزدیکت شدم
فک کردی وکیل قبلی شرکت چرا رفت و دیگه برنگشت؟

چرخی دورم زد و ادامه داد

ــ چون مُرد
من .. من رکسانام ، به هرچی که بخوام میرسم

خوشم اومد ، دختر باحالیه …
ته فاز!

+خب؟
چیکار باید بکنم؟

بی هوا لباشو گذاشت رو لبام و نرم بوسید
چشمام گرد شد ، این دیگه چه دختریه …

بعد چند ثانیه ازم جدا شد و خمار گفت

ــ یه امشبو باهم بگذرونیم ، یه صیغه یک ساله…

زبونی رو لبام کشیدم و اوکی دادم…

ــ«زَوَّجتُکَ نَفسِی فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهرِالمَعلُوم »

لبخندی زدم و بلافاصله گفتم

+«قَبِلتُ التَّزویجَ»

🏷رستا

با چشای اشکیم بهش خیره شدم و یهو فوران کردم

+آخه لعنتیییییی دل و رودم پاره شد

ــ خب حالا!
لوس

+بخدا یه روز باهمونا میزنمت

ــ تو به روانیام گفتی زکی!..

کی به کی میگه روانی..!

خاله ماهور ــ بچه ها بیاین نهارتونو بخورین

⛓️1 ساعت بعد⛓️

داشتم ظرفا رو میشستم که سیاوش اومد تو آشپزخونه

ــ خوراکیا رو برداشتی؟

+اوهوم…
مرسی

یه سیب از تو یخچال برداشت و گاز زد

ــ خواهش میکنم
میگم …
چیزه…

آب رو بستم و برگشتم طرفش

+راحت باش
حرفتو بزن

ــ مریمو میخوام

ناخودآگاه اسفنج تو دستمو پرت کردم طرف و کل لباساش کفی شد

+چیییی؟
مریم؟
تو؟
ازدواج؟
عشقققق؟

با چشای گرد شده نگام کرد و کفی که پاشیده شده بود تو صورتش رو با دست برداشت

ــ آره خب چیه مگه؟

+زهر مار و چیه مگه
دختر به اون معصومی !
ازدواج کنه بدبخت بشه؟!

غمگین نگام کرد و اخم ریزی رو پیشونیش نشوند

ــ مگه من چمه؟
خوشگل نیستم که هستم!
وضعیت مالیم خوب نیست که هست!
مهربون نیستم که هستم!
از همه مهم تر
اخلاقم مثل میثاق نیست

سری تکون دادم و شیطون گفتم

+آره همین اخریه کافی بود برای اینکه کمکت کنم ازش خواستگاری کنی

لبخندی زد ممنون کشداری گفت…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا 15

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
26 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Shyli ♡
2 سال قبل

خب ع اونجایی ک حافظم خیلی کم یاری میکنه الان این دختره رکسانا کی بید؟ مریم کیه؟ میثاق چرا اخلاقش دیه سگی نیس اونقد؟ چرا اراد داره ب میثاق خیانت میکنه؟

Fatima
Fatima
2 سال قبل

درجه یک👌

z
z
2 سال قبل

فلور بوقولم😈😂💋
میسی عالی عیشقم😌😉❤

z
z
پاسخ به  z
2 سال قبل

بچاااا یه مدت درسا منو قاییده بودن مامانم نمیزاش گوشی بردارم دستم🥲😂
اسم رمان جدیده سارا رو بگین
خدارو شکر اسم این رمان باعث شد رمان فلورو پیدا کنم😂
نامردا شما که گفدین دیگه رمان نمینویسین علاوه بر رمان خدتون یدونه عم ک مشترک مینویسین🥲😂
دارم میام سارا😈💔🚶🏿‍♀️😂

Shyli ♡
پاسخ به  z
2 سال قبل

دروغ محض بود اسم رمانش عشخم

z
z
پاسخ به  Shyli ♡
2 سال قبل

میسی فدات🥺❤💋
چرا بود؟
چی شده باااااااااز خدااااا🥲💔

Shyli ♡
پاسخ به  z
2 سال قبل

ن چیزی نشده نمد چرا ع بود استفاده کردم معدرت

Darya
2 سال قبل

عالی👌
یعنی آراد داره به میثاق خیانت میکنه😢
تا قبل این پارت فکر میکردم اگه کسی قرار یه درصد به میثاق خیانت کنه سیاوش الان دارم میبینم انگار آراد امکان خیانتش بالاتر
امیدوارم آراد هم قصدش خیانت نباشه و یه قصد دیگه ایی داشته باشه

Shyli ♡
2 سال قبل

بچه های نویسنده دو تا سوال نظرهای شما رو کی تایید میکنه؟
ی سوال دیه الن کجاس ؟ پیداش نی
عههه ی سوال دیم پیش اومد…
اقا قادر هم نظرا رو میخونع
نمد چرا ی مدت قفلی زدم روش…

*ترشی سیر *
2 سال قبل

جر خوردم از خنده 🤣

Shyli ♡
2 سال قبل

من دلخورم….
.
.
.
.
.
.
.
البته اگه جیگر و قلوه باشه هم میخورم☺
چیه فکر کردین ناراحتم! ن باو مح ی اسکل همیشه شادم

Shyli ♡
2 سال قبل

وختی تو مهمونی داری ظرفا رو میشوری همیشه ی نفر هس ک میاد میگه عه ت شستی! میذاشتی مح میشستم بعد میره میشینه اون ی نفر خیلی بیشرفه
کیا تو فامیلشون این ادمو دارن؟

Shyli ♡
2 سال قبل

ب حدی ع سینگلی رسیدم ک دیشب بازومو گاز گرفتم بعد ب خودم گفتم نکن وحشی جاش میمونه!

👊atena😎
👊atena😎
پاسخ به  Shyli
2 سال قبل

خاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک…

Shyli ♡
2 سال قبل

علم بهتر است یا ثروت؟؟؟؟
با تمام احترامی ک برای جفتشون قائلم خواب

👊atena😎
👊atena😎
پاسخ به  Shyli ♡
2 سال قبل

چی زدی؟!…

Shyli ♡
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

اجی نمد چی بم داده فک کنم صنعتی سنی با هم قاط داده بم باید پارکمو عوض کنم ع ساقی گذشته

Shyli ♡
2 سال قبل

این مطلبو فق خوشگلا میتونن بخونن زشتا ب صورت ستاره میبینن
*********************
******************************
************************
خوشگلا خیلی خوب بود مخصوصا اونجاش ک میگف***************

👊atena😎
👊atena😎
پاسخ به  Shyli ♡
2 سال قبل

چقدرباحال گف اینجارو****************************

Elena .
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

نه اینجاش بهتر بود که میگه ***********

Shyli ♡
پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

اووووف اینجاش محشر بود

Shyli ♡
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

وژدانن شماها دیه کی هسین

👊atena😎
👊atena😎
2 سال قبل

عالی گلم…

Shyli ♡
2 سال قبل

اقامون میگه مح زندگیشم😊
مگه ن اقاموووووون☺
هوووووووی😐
اقامون، مگه ن😠
خبر مرگت کدوم گوری هسی؟😡
تو نباشی دوستام هستن…😏👭
عبضی… خاک تو سرت😬
دیه اصن ب ارواح جدم نیسی در حدم😎
ای ام سینگل😏😒😑

👊atena😎
👊atena😎
پاسخ به  Shyli ♡
2 سال قبل

جونم شایلی من اقاتون…

Shyli ♡
2 سال قبل

دیه چیزی یادم نمیاااد

26
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x