رمان عشق خلافکار پارت 21

4.2
(9)

ایلیاد: دیگه هرکی تو هرماشینی نشست یه ساعت نمونیم بگیم کی با کی بره

همین لحظه کلاوس اومد . به ابی و الکس اشاره زدم بیان

_ بچه ها بیاین بریم سوار ماشین کلاوس بشیم تا کسی نرفته فقط یواشکی نفهمن

ابی: اوکی

وقتی بچه ها سرگرم بودن من و ابی و الکس و سریع رفتیم سمت ماشین کلاوس و سوار شدیم

بعد ده دقیقه دنیل و کلاوس اومد

دنیل: اوو خانم خانما اومدین تو این ماشین چرا؟

_ خب میخوایم با شما بیایم دیگه

کلاوس: باز شما نقشه ریختین

_ نیکلاوس اذیت نکن دیگه بیا بریم بچه ها رفتن

خندید

_ باشه

سوار شدن و راه افتادیم

*******

شام که خوردیم الکس گفت: برم گیتار رو بیارم؟

همه موافقت کردیم و رفت گیتار رو آورد

الکس: خب کی میزنه؟

دنیل: بده من میزنم

گیتارو داد دست دنیل و دنیل شروع کرد به زدن

اول یه آهنگ بی کلام زد و بعد شروع کرد به زدن آهنگ rule the world

We all wanna rule the world_

Face carved into stone

We all wanna rule the world

But can’t do it alone

Someday when you get older

You’re gonna see the world

Far away from where you grow up

You’ll find yourself for sure

When you reach the stars, reach the stars

Don’t you ever change who you are

And together we came this far, so far

……….

هیلی: خب الان نوبت چیه؟

جزمین: نوبت اینه که جرئت حقیقت بازی کنیم

بعد بطری آب رو برداشت و گذاشت وسط و چرخوند . بعداز چند دور بازی خورد به من و کلاوس.

کلاوس: جرئت یا حقیقت

_ حقیقت

کلاوس: خب هرچی تو دلته و تا الان نگفتی رو بگو

_ میگم ولی اینجا نمیگم بریم یه کم سمت دریا اونجا میگم

بچه ها اعتراض کردن

الایژا: باید همین جا بگی

_ اگه بخوام بگم فقط به کلاوس میگم

کلاوس: باشه بیا بریم

رفتیم سمت صخره ای که با سطح دریا یکم فاصله داشت.

★ کلاوس ★

سرجاش موند که دیگه راه نرفتم و روبروش موندم

آرتمیس: نمیدونم چجوری بهت بگم از مقدمه هم خوشم نمیاد خب من چندسالی هست که یه حس…….

و همون لحظه موج بزرگی اومد و تا صخره رسید که مطمئنا باعث میشد بیوفته تو آب که اونو زدم کنار

تا غرق نشه و خودم تو آب افتادم. وقتی فهمیدم چی میخواد بگه از بلاهایی که ممکنه دشمنام سرش بیارن

ترسیدم. سعی کردم برم تو عمق بیشتر تا اگه دنبالم گشتن نباشم . بهترین موقعیت بود که مرگ خودمو

صحنه سازی کنم و برم انگلیس و دیگه برنگردم……..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 9

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان موج نهم 4.3 (7)

بدون دیدگاه
خلاصه: گیسو و دوستانش که دندونپزشک های تازه کاری هستن، توی کلینیک دانشگاه مشغول به کارند.. گیسو که به تازگی پدرش رو از دست داده، متوجه شده برادر بزرگش با…

دانلود رمان سالاد سزار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
خلاصه: عسل دختر پرشروشوری و جسوری که با دوستش طرح دوستی با پسرهای پولدار میریزه و خرجشو در میاره….   عسل دوست بچه مثبتی داره به نام الهام که پسرخاله…

دانلود رمان نهلان 3.3 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه: نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را…

دانلود رمان چشم زخم 4 (4)

بدون دیدگاه
خلاصه:   نه دنیا بیمارستانه، نه آدم ها دکتر . کسی نمیخواد خودش رو درگیر مشکلات یه آدم بیمار کنه . آدم ها دنبال کسی هستن که بتونه حالشون رو…

دانلود رمان قفس 3.8 (16)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان:     پرند زندگی خوبی داره ، کنار پدرش خیلی شاد زندگی میکنه ، تا اینکه پدر عزیزش فوت میکنه ، بعد از مرگ پدرش برای دادن سرپناهی…

دانلود رمان کاریزما 3.7 (7)

بدون دیدگاه
    خلاصه: همیشه که نباید پورشه یا فراری باشد؛ گاهی حتی یک تاکسی زنگ زده هم رخش آرزوهای دل دخترک می‌شود. داستانی که دخترک شاهزاده و پسرک فقیر در…

دانلود رمان تاروت 4.8 (4)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     رازک دختری از خانواده معمولی برای طرح دانشگاهی وارد شرکت ساختمانی بنام و مطرحی از یه خانواده پولدار میشه که درنهایت بعداز مخالفت هر…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
6 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Hedi
Hedi
2 سال قبل

سلام النا خواهش میکنم کلاوس رو دورش نکن اخه نقش مهمی داره.واییییی این چرا الاغ بازی در اورد؟

خانم ربیعی
پاسخ به  Elena .
1 سال قبل

فک کنم منظورشون ارتمیس بود😆

حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

چراااا😑😑😑😂

خانم ربیعی
1 سال قبل

عالیییی

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x