رمان نیمه گمشده پارت 33

4
(16)

حولش دادم رو تخت و لباساشو تو تنش جر دادم
زبونی رو لباش کشید و لباسامو در آورد …
موهاشو گرفتم تو دستم و سرشو جلو آوردم سالارمو تو دهنش گذاشتم و خودمو عقب ، جلو کردم …
دستشو رو ران پام گذاشت و خواسم خودشو ازم جدا کنه که نذاشتم

+حرف گوش کن باش جنده
که اگه نباشی فردا ننت به عذات میشینه

تا دو دیقه پیش دورم موس موس میکرد حالا مبخواد پس بکشه
هع..!
از دهنش بیرون کشیدم که نفس زنون رو تخت پخش شد
بدون مقدمه پاهاشو باز کردم و کل سالارمو واردش کردم
شروع کردم به تلمبه زدن داخلش
با هر تلمبم ، واقعیت جنده بودنشو تو سرش میکوبیدم …
به هق هق افتاده بود

ــ گوه خوردم آرتا ، بذار برم

سیلی به سینش زدم و محکم تو دستم فشردمش

+دیگه دیر کردی فاحشه!

خودمو از بهشتش بیرون کشیدم و سوراخ عقبش تنظیم کردم
به محض ورود کیرم و اولین تلمبم ، خون از عقبش جاری شد و شروع کرد به جیغ زدن
شیشه مشروبو از رو میز کنارم برداشتم و کلشو خالش کردم رو بدن سکسی برنزش
شیشه که خالی شد ، از لبه وارد بهشتش کردم …

🍃فلور🍃

+سارا نمیای بریم؟

بی حوصله فنجون قهوه شو تو سینک انداخت

ــ بیام مزاحم عشق و حالتون بشم؟
یه ادمه چُصِ تنها میون شما عاشقا چیکار میتونه بکنه؟
برین خوش باشین

هوفی کشیدم و بعد بوسیدن گونش راه افتادم سمت ماشین آرکا

ــ جووون ، جیگر کی بودی تو!

چشمکی زدم و دستشو گرفتم

+خودت ، فقد خودت!…

***********

+من دیگه مردم

اونم که حالش بهتر از من نبود سرشو رو پام گذاشته بود ، هر دو مست بودیم و تنمون عین بخاری …
با صدای خماری لب زد

ــ فلور؟!

+هوم؟

ــ یه چیزی میگم نه نیار

دستمو تو موهاش تکون دادم و گفتم

+هرچی تو بگی

چشماشو باز کرد و دستمو گرفت ، چرخید سمتم و نکاه تب دارشو دوخت به لبام

ــ بریم اتاق؟

چشمام برقی زد از رو مبل بلند شدم و دست تو دستش ، بدون حرفی رفتیم تو اتاق خواب …
گذاشتم رو تخت و آروم لباسامونو در آورد
خم شد روم و لبامو طولانی بوسید
لب پایینشو به دندون گرفتم و محکم مکیدم
برخلاف اون ، من محکم میمکیدم و میبوسیدم …
سوتینمو باز کرد و انداخت گوشه اتاق
بوسه خیسی به نوک سینم زد و آروم وارد دهنش کرد
ملایم زبونشو رو سرخی سینم میچرخوند و با هر حرکتش ، خمار تر میشدم …

+آاااه ، آرکا … میخوامت

جون کشداری گرفت و سینه راستمو تو دستش گرفت ، فشار محکمی بهش داد که آخی گفتم

+اوممم.. با تو خوابیدن جذاب ترین کار دنیامه !…

ــ امشب یه سوپرایز واست دارم عشقم

زبونی رو لبام کشیدم و چیزی نپرسیدم ، به وختش خودش سوپرایزشو رو میکنه …

سرش بین ماهام رفت و با نوک زبونش ضربه های ارومی به بهشتم زد …
داشت دیوونم میکرد ، دیگه کم اورده بودم …

+تمومش کن ، دیگه بسه میخوامت

ــ داگ استایل شو فلور

اونطور که میخواست بدنمو تنظیم کردم و منتظر ایستادم
دست داغشو رو باسنم گذاشت فشار ریزی داد

ــ تو این پوزیشن خیلی خواستنی تر میشی!

خمار خندیدم و سرمو رو تخت گذاشتم
حس سردی رو بهشتم میگفت از ژل استفاده کرده
اولین بار که باهاش رابطه داشتم به سختی خودشو واردم کرد ، حق میدادم بهش سختش باشه …

کل سالارشو یهویی واردم کرد که آیی گفتم
تلمبه هاشو شدید تر کرد ، عاشقش سکس خشن بودم …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 16

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mahsa
2 سال قبل

کلا چند پارته🧐😂

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x