رمان به تلخی حقیقت پارت 20

3.6
(5)

+مامان جان مثل اینکه به کارولین زیادی خوش نگذشته..!

کارولین ــ نه اتفاقا خیلیم خوب بود!

+عه؟!
راضی بودی از اقا؟!

همه چش غره وحشتناکی بهم رفتن و خفه خون گرفتم …

مارسل ماگ قهوه رو تو دستاش گرفت و گفت

ــ ما کی مراسم بگیریم؟!

بابا ــ حالا یه وختیو انتخاب میکنیم برای مراسم شما دوتا چقد عجله دارین

ریز خندیدم و سرمو انداختم پایین

💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜

+همه افراد آمااادن؟!

ــ بله ملکه

سری تکون دادم و بلند گفتم

+یک ، دو ، سه…
حرکت!

دوویدن سمت مانع ها و و یکی یکی ردشون کردن
با حرکت دستای یکی رو شونم به خودم اومدم و اخم غلیظی کردم
برگشتم و پشت سرمو نگا کردم که نیکلاس رو دیدم …

+واییی نیکی !
خیلی وخته ندیدمت!

نیکلاس🤤😎💕

تو گلو خندید و کشوندم تو بغل خودش

ــ هنوزم بهم میگی نیکی..!
دلم واست تنگ شده بود …
نمیگی نیکلاس از دوریت میمیره دختر؟!

خودمو ازش جدا کردم و زل زدم تو چشمای خوشگلش …

+خب تو چرا نیومدی یه سری بزنی ، یه حالی بپرسی!
فقد با اریک؟!

شونه هامو گرفت تو دستای مردونش و گفت

ــ نه ، معلومه که نه!
خیلی سرم شلوغ بود داشتم چن نفرو آنالیز میکردم واسه معامله جدیدمون
اریک در جریانه …
نتونستم بیام پیشت ..!

خواستم حرفی بزنم که مارسل رسید بهمون
نگاهی به دستای نیکلاس که رو شونم بود انداخت و دستاشو از رو شونم برداشت

ــ بیا دنبالم …

لبمو گاز گرفتم و رو به نیکلاس گفتم

+بدبخت شدم…
شب باهات حرف میزنم
مواظب خودت باش

چشمکی زد و در جوابم فقد یه بوس پرت کرد

+جونم؟!

اخم غلیظی رو پیشونیش بود و این نشون از عصبانیت بی حد و مرزش میداد …

ــ این پسره …
حس خوبی بهش ندارم
چرا میاد دور و ورت؟!
ها؟!

+خ..خب ، خب نیکلاس همونیه که با من و اریک و کارولین پیشِ آبتین آموزش دید
یادت رفته؟!

ــ نه اتفاقا خوب یادمه …
کسی که هیچوخت اون روی واقعیشو ، قدرت درونیشو نشون نداد …
دیگه نزدیکش نرو !

اینو گفت و رفت..!

ولی نیکلاس مثل داداشم بود !
شونه ای بالا انداختم و رفتم سمت افراد …

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

12 شب…

گوشیمو برداشتم و رفتم تو تلگرام …

حدود 20 تا پیام داشتم …

اول رفتم رو پیوی آیهان

“سلام ، چطوری دیوونه؟!
خواستم بگم اگه پایه معامله هستی 10 کیلو کوکائین میخوام”

چشمام از شدت تعجب گرد شد …
چه غلطی داشت میکرد …
در اتاقمو قفل کردم و رفتم تو بالکن

شماره آیهانو گرفتم و بعد چنتا بوق گوشیو برداشت

ــ جانم؟!

عصبی گفتم

+آیهان کوکائین برا چته؟!

ــ میخوام باهاش قورمه سبزی درس کنم

+زهر ماااار!
گفتم برا چته؟
دور موادو خط میکشی ، فهمیدی؟!

ــ خواهر مقدس واسه خودم نمیخوام که ، عه!
سفارش گرفته بودم ولی اونی که باید برام میاورد ، نیاوردش …
منم کشتمش!
حالا یا میفروشی یا بدبخت میشم

با اینکه منو نمیدید ولی انگشت اشارمو تحدیدوار تکون دادم و چشمامو ریز کردم ، با لحن تحدیدیم گفتم

+آیهان بار آخرته میبینم از این غلطا میکنی …
دور موادو خط میکشی
حالیته؟!

ــ هوفففف باشه ، باشه آبجییی باشه!
اگه زنده بمونم چشم ، دیگه دور موادو خط میکشم!

+آفرین بهت!
مواظب خودت باش ، بوس بهت …

تلفنو قطع کردم و رفتم رو پیوی نیکلاس 19 تا پیام داده بود!
براش نوشتم

+وایی چه خبرته!

هنوز آنلاین بود …

ــ خب وختی نمیای مجبورم اینهمه پیام بدم…
به لطف مارسل خان ام که نمیتونم ببینمت خوشگله!

+مرد است دیگر …

یه استیکر خنده ام فرستادم براش …

اون شب تا ساعت 3 باهاش حرف زدم … .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
37 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
2 سال قبل

حرف نداره عزیزم❤😘

Mahsa
2 سال قبل

این نیکلاس برا من بقییه برا شما قابل نداره😍❤️

Mahsa
پاسخ به  Mahsa
2 سال قبل

تارف چیه گلم ماله خودمه😍

sannaaa
2 سال قبل

آیهان و مارسل چقد کراشنننننننننن
واهایییییییییییییی
مرسی فلور جون
اشکککککک*

atena
2 سال قبل

oh my god.very god.like dari jigar

z
پاسخ به  atena
2 سال قبل

فارسی بحرف باو کلاس نزار😔😂✌🏿

atena
پاسخ به  z
2 سال قبل

بابا یبار خاستم کلاس بزارم تو هم بزن تو ذوقم عررر
اصل بده جون دل

z
پاسخ به  atena
2 سال قبل

🙂💔😂
زهرا ۱۵ قزوین
و شما😈😂

atena
پاسخ به  z
2 سال قبل

خاستم باهات دوس بشم اخلاقت باهام جور در نیومد.
اشنایی نوچ

z
پاسخ به  atena
2 سال قبل

عه بقیش فارسی بود😂💔

atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

عاشقتمممممم ک

hana
2 سال قبل

گفتی اوه خدای من .بسیار خوب .از جمله اخرت فقط جیگر رو فهمیدم 😂😂

z
پاسخ به  hana
2 سال قبل

منم از آخری فقط لایکو فهمیدم😂

پاسخ به  z
2 سال قبل

نوشته بود : لایک داری جیگر …
فکر کنم البته 🙄🤷‍♀️😪

z
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

آره اولاشو انگیلیسی نوشته بود بقیشو بلد نیس فارسی نوشته😂💔✌🏿

atena
پاسخ به  z
2 سال قبل

عزیزانم اصلن من بلد نیستم انگلیسی بنویسم ایا ربطی به شما دارد؟
سرتون تو لاک خودتون باشه من هرجور دلم بخاد مینویسم لطفا نرینید به اعصابم…
هانا بلد بودی نمیرفتی سراغ دیکشنری…

hana
2 سال قبل

Do you like Jiger
لایک داری جیگر این طوره

Helya
پاسخ به  hana
2 سال قبل

😐دهنت
این میشه” لایک میکنی جیگر؟”

atena
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

you like it jigarدرسته
فاعل(is.are.i) و فعل کمکی(do.does…)اول جمله بیان سوالی میشه

hana
پاسخ به  atena
2 سال قبل

اگه بلد بودی که فاعل ها رو درست می نوشتی .
am,is,are

hana
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

jigar. نه jiger

atena
پاسخ به  hana
2 سال قبل

خاک تو سرت با لایک داری جیگرت

hana
2 سال قبل

اتنا با این سنت
لایک داری جیگر رو به فارسی می نویسی .😂😂😂

atena
پاسخ به  hana
2 سال قبل

سنم چشه؟
هانا میام جرررررت میدماااا
راستی لایک داری جیر رو رفتی زدی دیکشنری نگو نفهمیدماااا😂😂

z
2 سال قبل

فلور بگو کی پارت میزاری من هر وقت میرم میام میبینم تو دقیقه اون زمانی ک رفتم گذاشتی💔😂

Helya
2 سال قبل

وری گود😂مخصوصا اون اولا ک گفت راضی بودی از آقا

Helya
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

😂جوووون بیا بغلم

atena
2 سال قبل

دوستت دارم…
بیکارن دیگ چیکار میشه کرد…

atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

پارت نمیزاری؟
۳پارت از سارا عقبیااا

hana
2 سال قبل

زدم دیکشنری ولی چه ربطی داشت .دیکشنری هم با این جمله ای که تو نوشتی کپ کرد.😂😂😂
به نظرت من وقتی تو ۱۸ سالته .بلد نیستی بنویسی .من که ۱۵ سالمه باید بلد باشم .😂🙄
دستت بهم نمیرسه .😂😛😛😂
چرا میگید هانا .حاجیا من حنا ام .حنا .حناااااا.

atena
پاسخ به  hana
2 سال قبل

حنا جون بلدم فقط چون میدونستم تو حالیت نمیشه گفتم بچه ای برات گنگ میشه بعدا یاد میگیری
تو ک ۱۵سالته باید فهمیده باشی ک فاعل و افعال کمکی اول جمله بیان سوالی میشه نگو ک نمیدونی چون از هفتم اینو میخونیم…

atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

بزار حد خودشو بدونه به هرکی رو میدیم پررو میشه…

hana
پاسخ به  atena
2 سال قبل

شما راست میگید .کاملا واضحه .کاملا .نمی دونستم از این که اشتباه ازت گرفتم تو از پرویی من نتیجه می گیری .

hana
پاسخ به  hana
2 سال قبل

تو هیچی نگو .

hana
2 سال قبل

هفتم ؟؟؟
نهم گرامر داریم نه هفتم

hana
پاسخ به  hana
2 سال قبل

هفتم من تا جایی که یادمه گرامر نداشتیم

hana
2 سال قبل

دیکشنری بود تو اگه درستش رو می گفتی .
دیگه این قدر هم نفهم نیستم که نفهمم.

دسته‌ها

37
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x