رمان به تلخی حقیقت پارت 22

3.8
(4)

4 روز بعد …

☆اریکا😎🥺☆

+وای مارسل ببین آرایشم خوبه؟!

گوشه لبشو پایین داد و بی حوصله گفت

ــ اریکا بدون آرایش قشنگ تری!

چپ چپ نگاش کردم و یه فاک نشونش دادم

ــ بذار شب یه فاکی نشونت بدم …
تا سه روز نتونی راه بری..!

مارسل😎💕

تو گلو خندیدم و دستشو گرفتم .و رفتم پایین …

اریک و کارولین نشسته بودن یه گوشه سالن و هیچی نمیگفتن

رفتیم نزدیکشون و پرسیدم

+نشستین اینجا چیکار؟!

سرشو بلند کرد و شیطون نگام کرد …

ــ دعا میکنیم به جون فضولا

مارسل ــ خب نمیشه یه امشبو دست از عبادت برداری؟!

تو گلو خندید و دست کارولین و گرفت …

اریک ــ باشه مجلسو گرمش میکنیم…

ابرویی بالا انداختم و به آیهان و فلور اشاره کردم

+اونجا دارن آتیش بازی راه میندازن حالا تو میخوای مجلسو گرمش کنی؟!

نگاهی به اونجایی که آیهان و فلور بودن انداخت و با انبود جمعیت دختر پسرا مواجه شد …

اریـک ــ لعنتی آخه چقد دختر کشه؟!
منم برم چن نفرو تور کنم

داشت میرفت که کارولین دستشو محکم گرفت …

کارولین ــ آخه .. آخه .. آخه نکبت تو منو داری!

اریک ــ خب داشتم شوخی میکردم!
بیا باهم بریم!

بی توجه نسبت به حرفاشون رفتیم رو پیست و شروع کردیم به رقصیدن …

💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜

7 روز بعد …

اریک تازه از ماموریت برگشته بود و خیلی خسته بود …
پخش زمین شد و نفسای عمیقی کشید

+چیشدی نکبت؟!

ــ آااخ یکم ماساژم بده اریکا..!

بی حوصله نشستم کنارش و پشتشو ماساژ دادم
دستشو گذاشت رو پام و گفت

ــ بهترین خواهر دنیایی!

لبخند گشادی زدم و محکم گونشو بوسیدم

+تو ام بهترین داداش دنیایی..!

مامان و بابا اومدن و نشستن رو مبل …

بابا ــ خسته نباشی اریک!
نمیخوای از این طرف معاملت برامون تعریف کنی؟

سرشو بلند کرد و یکم تکون خوردم ، در آخر سرشو گذاشت و پام و خیره به مامان و بابا لب زد

ــ خبببب!
عمارتش یه در مشکی داره، عکس یه شاهین روشه ، یه پیرمرد رئیس مجموعس ولی .. ولی یه نفر به اسم اسکات …
که تقریبا هم سن خودته با من معامله میکنه …
لامصب چقدم هیکلیه!
همیشه یه پوزخند رو لباش داره و ظاهرا خشم درونیشو نمیخواد نشون بده …

اینو که گفت مامان و بابا آب دهنشونو قورت دادن و بهت زده همدیگه رو نگا کردن …

مامان ــ باید ،.. ب..باید کارو تموم کنیم!

ابرویی بالا انداختم و متعجب پرسیدم

+کار چیو باید تموم کنیم؟!

بابا ، با نگرانی و عصبانیتی که تو صداش موج میزد گفت

ــ اریک !
تو دیگه حق معامله با این یارو رو نداری …
فهمیدی؟

سرشو از رو پام برداشت و رو به روی بابا وایستاد

ــ میشه بپرسم چه مشکلی باهاش دارین؟!
البته خودمم زیادی باهاش حال نمیکنم…

این دفه مامان پرید بین حرفشون
قطره اشکی از چشماش چکید …

ــ اون .. اون خاله شمارو کشته…
خیلی ضرر بهمون رسونده و الانم میخواد تورو گیر بندازه اریک …
نباید اینجوری بشه..!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان ارباب_سالار

خلاصه: داستانه یه دختره دختری که همیشه تنها بوده مثل رمانای دیگه دختره قصه سوگولی نیست ناز پرورده نیست با داشتن پدر هیچ وقت…
رمان کامل

دانلود رمان یاسمن

خلاصه: این رمان حکایت دختری است که بعد از کشف حقیقت زندگی اش به ایران باز می گردد و در خانه ی عمه اش…
رمان کامل

دانلود رمان عسل تلخ

خلاصه: شرح حال زنی است که پس از ازدواجی ناموفق براثر سهلانگاری به زندان میافتد و از تنها فرزند خود دور میماند. او وقتی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
37 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
👊atena😎
2 سال قبل

وای ننه

Yeganeh
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

دعنت فلو😂😂😂😂💞

Helya
2 سال قبل

🥲وایییییتحبخبحبوفتفحتفتفتفححقجقجقجثچثچثچثچیمابخبخ

Helya
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

😂گمشووو

👊atena😎
2 سال قبل

دخترا یه سوال؟
ما اینجا هرچی مینویسیم اقا قدر میخونه؟
بگید نمیخونه خیالم راحت شع وگرنه خودکشی میکنم😂

👊atena😎
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

وای ننه ابرومون رفته ها تا حالا حرفای خاک برسری میزدیم اقا قادر میخونده میگ اینا چقدر بی حیان عررررر یدونه ابروم داشتیم اونم رف …
من دیگ +۱۰ خاهم بود…😂😂😂😂😂

پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

نه اون شانسی بوده وگرنه نمیخونه

Darya
2 سال قبل

وای خدا من کلا قاطی کردم باید این رمان از اول بخونم الان یعنی دلوین مرده؟

👊atena😎
2 سال قبل

من فک کردم فصل دو میان عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

👊atena😎
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

خدا بخیر کنه…

👊atena😎
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

فاتحه بلد نیستم..😂.😂😂

👊atena😎
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

اوه 😂😂😂

👊atena😎
2 سال قبل

سر قبر من دره گریه میکنه همه هستن فقط تو نیومدی دلمو شیکستی هقققق…

👊atena😎
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

وای این دهن منو همه سرویس کرد…
بادمجون بم افت نداره اوس کریم گفته تا ۸۰ سالت زنده ای بقیه رو باید ببینم چی میشه…😂😂

👊atena😎
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

هنننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ابلفضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضض

👊atena😎
2 سال قبل

خوشبحالت من تا دو بیدار باشمم ۵صبح بیدر میشم…

پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

😂😂🤦‍♀️کجا خوشبحالت داره آخه؟! …
پر خوابی خیلی بده 😑😂

2 سال قبل

یکم 🤦‍♀️💔

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

یه پیشنهاد کوچیک من خودم از نصیحت کردن و اینا خیلی بدم میاد ولی خب…ازچیزی ناراحتی روی یه کاغذ بنویس قشنگ بنویس بعدش پارش کن ممکنه بگی دیوونه شده ها ولی نه روی بیشتریاجواب می ده🙂

پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

من کارم از این چیزا گذشته ارمیتا جون 💔🤧
من باید بزنم ادما رو سر به نیست کنم 😂

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

نه … من دیگه کلا باهات نمی حرفم …

Yeganeh
2 سال قبل

بزار دیگه دقمون دادی فلو

Yeganeh
پاسخ به  Yeganeh
2 سال قبل

بعععلههههه😎😁😁

Yeganeh
پاسخ به  Yeganeh
2 سال قبل

بببببعععلهههههه😎😎😆😁😁
پس حرف نباشه دیگه
من کلا اسم همه رفیقامو میشکنم
البته شما ها اولین کسایی هستین که به من میگین یگی هیچکی دیگه نمیگه 😂

پاسخ به  Yeganeh
2 سال قبل

😂😂😂منم اسم همه رو مخفف میکنم کلا …
اتنا : اتی
یگانه : یگی
هلیا : هلی
ارمیتا : ارمی
🤦‍♀️💔😂

Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂جووووون

Yeganeh
2 سال قبل

من همیشه هستم
چرت و پرتای شما رو میخونم

Yeganeh
2 سال قبل

دعوا نکنید
اول فلو گفت 😆😁

Yeganeh
پاسخ به  Yeganeh
2 سال قبل

اسپند دونه دونه
اسپند یکی یه دونه
چش حسودامون کووووررر

Helya
2 سال قبل

راستی بچه ها…
بهتون گفتم دوباره امیکرون گرفتم؟😂😂😂😂
دهنم سرویس شد😂
سیستم ایمنیم خیلی ضعیفه🥲اصلا فک کنم ندارم چیزی به نام سیستم ایمنی😂😂

Helya
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

😂دیگه عادت کردم
عادی شد

👊atena😎
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

منم گرفتم سرفه منو کشته خفه میشم نمیرم صلوات…

Helya
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

دقیقااااا
منم😂
خوبه واکسنم زدما😂

Helya
2 سال قبل

😂یگانه تو مطمئنی ۱۷ سالته؟
من هی حس میکنم ۱۳ یا ۱۴ سالته😂
شایدم ۱۲

Helya
2 سال قبل

ی سوال فنی😂
چرا پیاما داره پاک میشه؟
😂مگه میشههه؟

2 سال قبل

سلام
اقای رنجبر اگر ک ایمیل یکی از بچه ها رو بخوام میتونید بهم بدین!؟!

پاسخ به 
2 سال قبل

ادمین ج نمیده فک کنم
ما نویسنده ها خودمون نظراتو تایید میکنیم
بعد نه نمیشه چونکه خوده سایت همون موقع که ثبت نام میکنی میگه که ایمیل رو برای دیگران نشون نمیده و هرکسی که ثبت نام میکنه میبینه اینو و نمیخواد قاعدتا کسی ایمیلش رو ببینه

دسته‌ها

37
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x