4 روز بعد …
☆اریکا😎🥺☆
+وای مارسل ببین آرایشم خوبه؟!
گوشه لبشو پایین داد و بی حوصله گفت
ــ اریکا بدون آرایش قشنگ تری!
چپ چپ نگاش کردم و یه فاک نشونش دادم
ــ بذار شب یه فاکی نشونت بدم …
تا سه روز نتونی راه بری..!
تو گلو خندیدم و دستشو گرفتم .و رفتم پایین …
اریک و کارولین نشسته بودن یه گوشه سالن و هیچی نمیگفتن
رفتیم نزدیکشون و پرسیدم
+نشستین اینجا چیکار؟!
سرشو بلند کرد و شیطون نگام کرد …
ــ دعا میکنیم به جون فضولا
مارسل ــ خب نمیشه یه امشبو دست از عبادت برداری؟!
تو گلو خندید و دست کارولین و گرفت …
اریک ــ باشه مجلسو گرمش میکنیم…
ابرویی بالا انداختم و به آیهان و فلور اشاره کردم
+اونجا دارن آتیش بازی راه میندازن حالا تو میخوای مجلسو گرمش کنی؟!
نگاهی به اونجایی که آیهان و فلور بودن انداخت و با انبود جمعیت دختر پسرا مواجه شد …
اریـک ــ لعنتی آخه چقد دختر کشه؟!
منم برم چن نفرو تور کنم
داشت میرفت که کارولین دستشو محکم گرفت …
کارولین ــ آخه .. آخه .. آخه نکبت تو منو داری!
اریک ــ خب داشتم شوخی میکردم!
بیا باهم بریم!
بی توجه نسبت به حرفاشون رفتیم رو پیست و شروع کردیم به رقصیدن …
💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜
7 روز بعد …
اریک تازه از ماموریت برگشته بود و خیلی خسته بود …
پخش زمین شد و نفسای عمیقی کشید
+چیشدی نکبت؟!
ــ آااخ یکم ماساژم بده اریکا..!
بی حوصله نشستم کنارش و پشتشو ماساژ دادم
دستشو گذاشت رو پام و گفت
ــ بهترین خواهر دنیایی!
لبخند گشادی زدم و محکم گونشو بوسیدم
+تو ام بهترین داداش دنیایی..!
مامان و بابا اومدن و نشستن رو مبل …
بابا ــ خسته نباشی اریک!
نمیخوای از این طرف معاملت برامون تعریف کنی؟
سرشو بلند کرد و یکم تکون خوردم ، در آخر سرشو گذاشت و پام و خیره به مامان و بابا لب زد
ــ خبببب!
عمارتش یه در مشکی داره، عکس یه شاهین روشه ، یه پیرمرد رئیس مجموعس ولی .. ولی یه نفر به اسم اسکات …
که تقریبا هم سن خودته با من معامله میکنه …
لامصب چقدم هیکلیه!
همیشه یه پوزخند رو لباش داره و ظاهرا خشم درونیشو نمیخواد نشون بده …
اینو که گفت مامان و بابا آب دهنشونو قورت دادن و بهت زده همدیگه رو نگا کردن …
مامان ــ باید ،.. ب..باید کارو تموم کنیم!
ابرویی بالا انداختم و متعجب پرسیدم
+کار چیو باید تموم کنیم؟!
بابا ، با نگرانی و عصبانیتی که تو صداش موج میزد گفت
ــ اریک !
تو دیگه حق معامله با این یارو رو نداری …
فهمیدی؟
سرشو از رو پام برداشت و رو به روی بابا وایستاد
ــ میشه بپرسم چه مشکلی باهاش دارین؟!
البته خودمم زیادی باهاش حال نمیکنم…
این دفه مامان پرید بین حرفشون
قطره اشکی از چشماش چکید …
ــ اون .. اون خاله شمارو کشته…
خیلی ضرر بهمون رسونده و الانم میخواد تورو گیر بندازه اریک …
نباید اینجوری بشه..!
وای ننه
دعنت فلو😂😂😂😂💞
🥲وایییییتحبخبحبوفتفحتفتفتفححقجقجقجثچثچثچثچیمابخبخ
😂گمشووو
دخترا یه سوال؟
ما اینجا هرچی مینویسیم اقا قدر میخونه؟
بگید نمیخونه خیالم راحت شع وگرنه خودکشی میکنم😂
وای ننه ابرومون رفته ها تا حالا حرفای خاک برسری میزدیم اقا قادر میخونده میگ اینا چقدر بی حیان عررررر یدونه ابروم داشتیم اونم رف …
من دیگ +۱۰ خاهم بود…😂😂😂😂😂
نه اون شانسی بوده وگرنه نمیخونه
وای خدا من کلا قاطی کردم باید این رمان از اول بخونم الان یعنی دلوین مرده؟
من فک کردم فصل دو میان عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
خدا بخیر کنه…
فاتحه بلد نیستم..😂.😂😂
اوه 😂😂😂
سر قبر من دره گریه میکنه همه هستن فقط تو نیومدی دلمو شیکستی هقققق…
وای این دهن منو همه سرویس کرد…
بادمجون بم افت نداره اوس کریم گفته تا ۸۰ سالت زنده ای بقیه رو باید ببینم چی میشه…😂😂
هنننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ابلفضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضضض
خوشبحالت من تا دو بیدار باشمم ۵صبح بیدر میشم…
😂😂🤦♀️کجا خوشبحالت داره آخه؟! …
پر خوابی خیلی بده 😑😂
یکم 🤦♀️💔
یه پیشنهاد کوچیک من خودم از نصیحت کردن و اینا خیلی بدم میاد ولی خب…ازچیزی ناراحتی روی یه کاغذ بنویس قشنگ بنویس بعدش پارش کن ممکنه بگی دیوونه شده ها ولی نه روی بیشتریاجواب می ده🙂
من کارم از این چیزا گذشته ارمیتا جون 💔🤧
من باید بزنم ادما رو سر به نیست کنم 😂
نه … من دیگه کلا باهات نمی حرفم …
بزار دیگه دقمون دادی فلو
بعععلههههه😎😁😁
بببببعععلهههههه😎😎😆😁😁
پس حرف نباشه دیگه
من کلا اسم همه رفیقامو میشکنم
البته شما ها اولین کسایی هستین که به من میگین یگی هیچکی دیگه نمیگه 😂
😂😂😂منم اسم همه رو مخفف میکنم کلا …
اتنا : اتی
یگانه : یگی
هلیا : هلی
ارمیتا : ارمی
🤦♀️💔😂
😂جووووون
من همیشه هستم
چرت و پرتای شما رو میخونم
دعوا نکنید
اول فلو گفت 😆😁
اسپند دونه دونه
اسپند یکی یه دونه
چش حسودامون کووووررر
راستی بچه ها…
بهتون گفتم دوباره امیکرون گرفتم؟😂😂😂😂
دهنم سرویس شد😂
سیستم ایمنیم خیلی ضعیفه🥲اصلا فک کنم ندارم چیزی به نام سیستم ایمنی😂😂
😂دیگه عادت کردم
عادی شد
منم گرفتم سرفه منو کشته خفه میشم نمیرم صلوات…
دقیقااااا
منم😂
خوبه واکسنم زدما😂
😂یگانه تو مطمئنی ۱۷ سالته؟
من هی حس میکنم ۱۳ یا ۱۴ سالته😂
شایدم ۱۲
ی سوال فنی😂
چرا پیاما داره پاک میشه؟
😂مگه میشههه؟
سلام
اقای رنجبر اگر ک ایمیل یکی از بچه ها رو بخوام میتونید بهم بدین!؟!
ادمین ج نمیده فک کنم
ما نویسنده ها خودمون نظراتو تایید میکنیم
بعد نه نمیشه چونکه خوده سایت همون موقع که ثبت نام میکنی میگه که ایمیل رو برای دیگران نشون نمیده و هرکسی که ثبت نام میکنه میبینه اینو و نمیخواد قاعدتا کسی ایمیلش رو ببینه