به آرومی چشمامو وا کردم …
اول همه چیو تار می دیدم ولی کم کم همه چی واسم واضح شد …
با بهت نگاهی به سر و وضعم انداختم …
دهنم با یه پارچه بسته شده بود ، دستا و پاهامم همینطور …
اونقدر هم محکم بسته بودنشون که هم مچ دستام ، هم لبام و هم ساق پاهام درد میکردن ! … .
نگاهمو به اطرافم دوختم …
من کجا بودم؟! …
کم کم همه چی به یادم اومد …
دیدن فیلم ، اومدن یه صدا از حیاط و آشپزخونه …
دیدن اون آدمایی که روشونو پوشونده بودن …
و بعد هم برخورد یه ضربه به گیجگاهم و بیهوشی ! … .
با تررس دور و ورمو انالیز کردم …
توی یه اتاق بزرگی بودم ! … .
اتاقی که یه سمتش تخت دو نفره ای بود …
میز و مبل و اینجور چیزا هم اطراف خونه چیده بود …
هنوز هنگ بودم که در اتاق یه ضرب باز شد و مردی داخل شد …
مردی که چون کلاه سویشرتش رو انداخته بود رو سرش ، صورتش هم پوشیده شده بود …
و من فقط میتونستم لباشو ببینم …
رو به روم ایستاد ، پوزخندی زد و با صدای بمش گفت :
_ بَه ، آوین خانوم ! …
چه عجب ! …
بالاخره بهوش اومدی … .
آب دهنمو به سختی قورت دادم …
چون دهنم بسته بود ، نمی تونستم چیزی بگم …
یه قدم بهم نزدیکتر شد و گفت :
_ نشناختی؟! …
ساکت و با دلهره بهش زل زدم که کلاهشو پایین داد و گفت :
_ کارنم ! … .
با بهت بهش زل زدم …
ک … کارن ! …
اما … اما اون ، اون اینجا چیکار میکرد؟! …
با چشمای وحشی سیاه رنگش ؛ بهم زل زد و دست به جیب ، گفت :
_ فکر میکنی اگه عمو افشین و خاله سارا ، متوجه بشن تک دخترشونو …
ویلیام خان دزدیده ! …
چه عکس العملی نشون میدن؟! …
هومممم؟! …
ابرویی بالا انداخت و با زدن یه پوزخند ، ادامه داد :
_ شک ندارم خیلی عصبی میشن ! …
نه؟! … .
با نفرت بهش زل زدم که خنده ی پلیدی کرد …
دندونامو از شدت خشم ، رو هم می فشردم و دستامو مشت کرده بودم … .
لبخند کثیفی زد ، با دو قدم خودشو بهم رسوند و رو به روم نشست …
دستشو توی موهام فرو برد و با شهوت گفت :
_ ولی نه ، نترس …
چون فعلا قصد لو دادن این ماجرا رو ندارم …
فعلا خودم باهات کار دارم عروسک … .
با نفس نفس بهش خیره شده بودم که دستاشو برد پشت سرم و گره پارچه رو یکم شل کرد …
پارچه رو تا گلوم پایین کشید ؛ تا خواستم فحش بارونش کنم ، لباشو گذاشت رو لبام و خشن شروع به بوسیدنم کرد …
سرمو چند بار تکون دادم تا دست برداره ولی اون در عوض ، سرمو با دستاش گرفت و عصبی تر لبامو بوسید …
واقعا نفس کم آورده بودم ! …
بالاخره با سرشو عقب کشید که با عجله ، عصبی شروع کردم به حرف زدن :
+ چرا منو آوردی اینجا؟! …
از کجا میدونی ویلیام من دزدیده؟! …
چجوری پیدام کردی؟! …
تو مگه ایران نبودی؟! …
پرید بین حرفم و آروم و با خنده گفت :
_ یکی یکی عشقم ، یکی یکی بپرس جوابتو بدم ! … .
با خشم داد زدم :
+ خفه شو عوضی ، من عشق تو نیستم ! … .
تا به خودم بیام ، دستشو بالا برد و سیلی ای به گونم زد …
بهت زده بهش زل زده بودم که با عصبانیت از جاش پا شد و فریاد زد :
_ عوضی اون ویلیام کثافته که بهم رو دست زد ! …
نه من ! …
میفهمی؟! …
بغضمو قورت دادم و گفتم :
+ ویلیام من به صدتای تو شرف داره ! … .
پوزخندی زد و گفت :
_ عع ، جدی؟! …
ساکت و محکم بهش زل زدم که پلیدانه و دلهره انگیز ، ادامه داد :
_ الان که بدم ترتیبتو بدن ، متوجه میشی کی خوبه ، کی بد ! … .
نگران و مضطرب بهش خیره شدم که داد زد :
_ بچه هاااا ، بیاین تو که یه غذای خوشمزه واستون دارم ! … .
متعجب و بهت زده نگاش میکردم که همون لحظه ، سه تا پسر هیکلی قدم زنان داخل اومدن … .
وحشت زده نگاهشون میکردم ، خدایا …
خودت نجاتم بده ! …
تو دلم فقط ویلیام رو صدا میکردم …
میخواستن چیکارم کنن خدا میدونه ! … .
ههقق🥲کارن
ویلیام چرانمیاد؟🥲
همیشه دیرمی رسه🥲🥺
😂😂نه دیگه ، فقط همین یه باره که داره دیر میرسه …
وگرنه که همیشه به مدقع میومد 😎😂
آدم پرحرفی هستم هرکاربکنه بهش گیرمی دم😂
😂😂😂ولی بهت نمیاداا آرمیتا …
کم حرف و سر به زیر به نظر میای 🙂🤗
زین ب این خشنی؟
اره دیگه 😂🤦♀️
کم حرف که هستم ولی خب اماازوقتی که به حرف بیام😅
جدی؟!🙄
یه بار بخاطر منم شده به حرف بیا … محتاج حرفاتم 😢😅
سر جدت ایندفه زود برسه من قاطی میکنم میگرنم میگرع دوباره مث این چند روز تو بیمارستان بستری میشم فکر منم بکن
😂😂😂این دفعه لاکپشتی حلزونی میاد …
فکر نکنم برسه 🖕🤷♀️🖤👀😂
ای جون خودت یه کاری کن جون تو تازه از بیمارستان مرخص شدم😑
متاسفم ولی از دست من کاری بر نمیاد 🤦♀️😪🖤😂
اصلا فکرشم نمی کردم کارن انقدر بیشعور باشه
آلیس اصلا روی تربیت بچه اش تلاش نکرده ها فکر کنم از اون مامانا بوده که بچه را میزاشته کوچه تا بچه بزرگ بشه
ولی قیافه کارن برعکس رفتارش خیلی مظلوم بخصوص چشماش
عزیزم وقتی خود بچه ذاتا بد اصل و نسب باشه ، تربیت پدر و مادر هیچ تاثیری روش نداشته مطمعنن🤗😅
اره قیافش غلط اندازه 🤦♀️💔
بیچاره افشینو سارا قول این قیافه رو خوردن دیگ🙂💔😂
من با غلط املایی حال میکنم کلن😂💔✌🏿
نوچ نوچ نوچ 🙄😂
یسسس😭😂
چقد کارن زشته😑😂
🖕عاممم😑😂
کثافت به به بچه من سیلی میزنی میام زنده زنده اول پوستتو میکنم بعد میام زنده به گورت میکنم کثافت (باکارن بودم 👻) 😈😈
مردشور بچت🙂💔😂
🙄وااااا😑😂
چیکار کرده مگه بدبخت؟!😢
😂😂😂بیچاره کارن
ویلیام کجایی که ببینی چه بلائی میخوان سر آذین بیارن😭 خدا کنه ویلیام بیاد نجاتش بده یا حداقل نمیاد کسی به آوین تجاوز نکنه یا تجاوز هم میکنن اون ۳ تا نکنن فقط کارن کنه چون یک نفر بهتر از یه نفر
حالم از کارن بهم خورد تف به ذاتش😑
😂😂😂ویلیام تو راهه فقط داره لاکپشتی میاد
😂😂😂
لحنتی کارن چه جیگریه عوضی🥲😭
همه باهم آوینو …. /:
سارایی رحم کن به آوینم بوخودا گوناه داره🥺😭
پارت بعد سکسیه عشقااا …
مخصوص هلی ✌👀😈😂
سکسی دوس ولی ن تجاوز ب این بد بخت
بیچاره ویلیاممممممم
هققق😢💔😂
خب دیگه همین …
😂😂فکر کنم هلیا بپسنده
بقیه..
ادامه….
پارت بعد ….
نمی زاری ؟؟؟؟؟
😂😂😂
پارت بعد اصلا به دل هیچکیتون به جز هلیا نیس …
فردا دیگه ، بخدا خسته شدم 😂🤦♀️
چرا اتفاقاپارت های+۱۸😈😈
ععععع 😑
تو هم ارمییی🙄😈😂
چه بد میخواستم بگم بخاطر ولنتاین و روز پدر یک پارت دیگه بده اما اگه خسته ایی اشکال نداره فردا بیشتر پارت بزار😅
😘ببینم چی میشه ، شاااید گذاشتم و شااایدم نه 🤷♀️👀
😂من تجاوز دوست ندارم ولی خو اوکیه
عع 😂
عوووووووو چ شووووددددد😈😂
جووووووننننننن
پااااارررررتتتتت سااااارررااااااا❤💋😂
بله بله 😈😂
قیافه کارن نه بد نه خوب به نظر من قیافش متوسط رو به بالا است ولی لعنتی چشماش خیلی مظلوم هر آدم با چشماش گول میزنه
دقیقا
امان از این چشاااااش
منو یاد یکی میندازه🚶🏿♀️💔😂
کی؟!🙄😂
شاید باورش برات سخت باشه ولی سگ عموم اسمشم پُمیه🙂💔😂🗡
شتتتت🙄😂😂😂
خدا واسه زنش نگه داره
سارا و افشینم گول همینو خوردن دیگه 🙄😈😂
اینا کلا از همه ایراد میگیرن 🙄😂
شاهزاده ی سوار بر اسب سفید هم بیاد ، نمی پسندن 🤷♀️😑😂
جررررر🤣
یه چی میگم و تا ته شو برو :
” گوه نخور 🤗”
باتشکر 🙂😂
🙄خیلی خریااا فلور …
گمشوووو
ساراااا
این چ کاریههه
مگه من نگفتم این شخصیت خوب بشهههه😂
والا فعلا شرور شخصیتیه ک تا الان توی رمانات دیدم😂
😂😂😂ساز مخالف میزنم دیگه
گمشووو😂دلت میاددد؟
یس 😎😂
عشقای من ولنتاینتون مبارک
(آ.س.ف.م.س.ث.ح.ا.ا.ی.د.ت.م.بیشتریا رو گفتم فک کنم😂)
دوستون دارمممم
بوسسسس💖✌
😐این چه طرز اسم گفتنه؟! …🤣
😂😂گفتم کامل بگم شاید اسم یکیو جا بندازم ناراحت بشه😂
مهربونم دیگه
😐تو که از الف تا ی گفتی دیوث 😑😂
😂تو لو نده حالا
😂😂دهنت
ر کو 😈😑😑
ادمین سایت اقا قادر عزیز
روزت مبارک🥲✌💖
دلبری نکناااا😑😂
😂خجالت بکشااا
آقا قادر زن داره خودش
نخیر … مجرده 😌
ن بابا زن داره😂
نه بخدااا😐
نداره 😑
میگم داره😐
آقا قادر تو مگه زن نداری؟
خودت بیا جواب بده اینا حرف منو باور نمیکنن😂
بابا من باهاش حرفیدم ، دو سه ماهه میشناسمش …
مجرده و مثه خودمون سینگل✌😄
دیر سایت رو نیگا میکنه وگرنه خودم بهش تو همینجا پیام میدادم اونم میگف نداره 😉 … .
پس خودمو بندازم به اقا قادر😂😂😂
آتییییی😬😬😬
اون ۳۰ … ۳۵ سالشه هااا😑🤦♀️😂😪
😂آتنااااا
میاد میخونه پیامتووآ
حیا کن دخترم😂😂
😂😂امیدوارم
و ای مسلمانی ک میخواستی پارت قبل خودکشی کنی…
بیا با هم بکنیم تنها نباشی😂😂😂💖
بعد اینکه…فقط نمیشه قصدشو بکنیم؟ من از مردن میترسم لعنتی😂😂😂😂
😂😂😂کثافت برو بمیر
دلت میاد عبضی؟😂
فعلا که اومده ✌🤷♀️🚶♀️😂💔
خیلی بیژعوری😂😂💖
میدونم 😄👀😂
گمشووو
من میگم داره😂😂
باور نمیکنم لعنتی
😂😂😂
😐مجرده آقا مجردهههه😑😑😑😑
🥲😂😂😂نمیشه حالا بخاطر من بگین متاهله؟😂😂ضایعم نکنین لعنتیا
خب اخه مجرده 😕🤦♀️😪😂
😭😭😭بگو ک نیستتتتت
بگووووو
آقا قادر نمیشه تا فردا ازدواج کنی من ضایع نشم؟😭😂😂
فلور شوخی میکنیم دیگ اگ به ما باشه هر روز یکی رو اسکل میکنیم…
پسر بیشتر حال میده تو جونیییی من قلط بکنم اسکلت کنم…
اقا اصلن اقا قادر شوهر منه
هلیااا ببین چقدر دوستت دارم نخاستم ضایع شی
😐چه فداکاری ای 😑😂
😂😂😂مرسی عشقم
اقا اصلن اقا قادر شوهر منه
هلیااا ببین چقدر دوستت دارم نخاستم ضایع شی
چجوری بلدی یادم بده…😂
اره اسمم داره چطور؟😂😂
ازهرجا بگی از همونجا بسته میشه…
😂😂😂بروووو
من جای تو خجالت کشیدم 😂😂😂
😐عررر بچه ها
اومدم کامنت بدم
مث همیشه ی ایمیل الکی زدم بعد ی عکس پروفایل اومد برام😐😐😐😐
مسئولین پیگیری کنن یعنی چییییی
😂😂😂وا
خب مگه نمیخوای بهم برسی اسکل!؟😐