رمان پسر بد پارت 23

3.9
(83)

هر سه نفر کنار کارن ، ساکت ایستادن …
کارن پوزخندی به صورت نگران و بهت زدم ، زد …
به طرف مبل تک نفره ای حرکت کرد و روش نشست …
خم شد و از روی میز ، بطری شراب رو برداشت و واسه خودش توی جام خالی کرد …
روی مبل ولو شد و خیره به اون سه تا ، خونسرد لب زد :

_ میخوام خوب بگاییدش …
میخوام جلوی من ، سه نفری جرش بدین ! … .

با وحشت لب زدم :

+ دیوونه شدی کارن!؟ …

خنده ی سرخوشی کرد و گفت :

_ بودم ، دیوونه تر شدم ! … .

و یه قولوپ شراب خورد …
همونطور که ظرف رو جلوی صورتش گرفته بود ، لب زد :

_ شروع کنید … .

یکیشون که از همه قلدر تر به نظر می رسید ، نزدیکم اومد و خبیث گفت :

_ چشم قربان ! … .

خودمو عقب کشیدم و با ترس لب زدم :

+ به من دست نزین ! … .

پسره قدم زنان جلو و جلوتر اومد که جیغ زدم :

+ برو عقب کثافت … !

پسره سرجاش ایستاد و نگاه دودلشو به کارن دوخت و اونم در جواب ، چشماشو به آرومی باز و بسته کرد … .
بغض گلومو گرفته بود و سعی داشت خفم کنه ! … .
پسره این بار بدون مکث نزدیکم شد …
خم شد و با گرفتن بازوم ، بلندم کرد …
جیغ بنفشی کشیدم ، کارن پوزخندی به حال و روزم پاشید و بی رحم گفت :

_ لباساشو سه نفری در بیارین و بندازینش رو تخت …

با این حرفش ، اون دو تای دیگه هم جلو اومدن و سه نفری محاصرم کردن …
کارم شده بود جیغ کشیدن و گریه کردن …
چرا ویلیام نمیومد؟! …
چرا نمیومد منو از دست این عوضیای نجس نجات بده؟! ‌…
شالمو با یه حرکت از سرم کشیدن و پرت کردن یه طرف …
یکیشون منو گرفته بود تا تکون نخورم و اون یکی دیگه مشغول در آوردن مانتو و لخت کردن بالا تنم شد …
نفر آخری هم پایین تنمو داشت لخت میکرد …
شروع کردم به لگد زدن و جیغ کشیدن …
به یه دیقه نرسید که لخت مادرزادم کردن …
کارن با اون نگاه شهوتی و حال بهم زنش به بدنم زل زده بود …
از شرم و خجالت داشتم آب میشدم ! …
من جلوی ۴ تا پسر ، با یه همچین سر و وضع افتضاحی ایستاده بودم .‌..
دیگه اشکی واسه باریدن نداشتم و فقط با سری پایین افتاده ، هق میزدم …
کارن یکم از شرابشو نوش کرد و خمار لب زد :

_ معطل چی هستین؟! …
کارشو بسازین دیگه ! … .

سه تایی به طرفم اومدن ، یکیشون منو انداخت رو کولش و پرتم کرد رو تخت …
سه نفری بالا سرم ایستادن که کارن ، گستاخ لب زد :

_ خودتونم لخت شید …

به عرض ۳۰ ثانیه اونا هم لخت شدن …
اومدم رو تخت که جیغی از ته دل کشیدم …
دستاشون روی بدنم به گردش در اومده بودن و من ناتوان از انجام هر کاری ! … .
یکی خودشو لای پاهام تنظیم کرد ، برخورد کیرش به بهشتم خیلی زجر آور بود …
با گریه رو به کارنی که بی رحمانه بهمون زل زده بود ، گفتم :

+ من دخترم کارن ، توروخدا ! … .

یکم ساکت بهم زل زد و در آخر لب زد :

_ از عقب بکنش … .

پسره که حسابی شهوتی شده بود ، سری به نشونه ی اطاعت تکون داد و کیرشو با عقبم تنظیم کرد …
آروم آروم داخلم کرد و بعد با خشونت شروع به انجام عملیاتش کرد … .
اشکام روی گونه هام روون شده بودن …
بلندم کرد و روی تخت به زانو نشوند منو ، اون یکی دیگه از جلو بهم نزدیک شد …
با وحشت بهش زل زدم که با اون لبخند چندشش ، گفت :

_ یه لاپایی ساده س … .

نگاه پر خواهشمو به کارن دوختم ولی حرکتی نزد و ساکت بهمون خیره شد …
پسره لبخندش پر رنگتر شد و خوب چسبید بهم …
کیرشو یکم با آبم تر کرد و بعد شروع به زدن لاپایی کرد …
نفر سومی روی تخت ؛ بالا سرم ایستاد و همونطور که کیرشو گرفته بود توی دستاش ، دستوری گفت :

_ بخورش ، زود باش …

صورتمو با چندش عقب کشیدم که کارن عصبی گفت :

_ کاری که میگه رو انجام بده تا نگفتم زنت کنن ! … .

با نفرت بهش زل زدم و در اخر ، به اجبار لبامو باز کردم …
کیرشو یهویی وارد دهنم کرد و شروع به جلو و عقب کردنش تو دهنم کرد …
ویلیام کجا بود؟! … .
چرا نمیومد از دست این پست فطرتا نجاتم بده؟! …
بعد از اینکه خوب دستمالیم کردن و هر سه تاشون یه دور از عقب کردن منو …
کارن دستور رفتنشون رو داد …
با هق هق روی تخت ولو شدم که کارن بالا سرم ایستاد و گفت :

_ عادت میکنی ! …
یکم بگذره ، به تمامه این چیزا عادت میکنی ! … .

پوزخندی زد و مست و تلو تلو خوران از اتاق بیرون زد …
مشروب ها اثر خودشونو کرده بودن ولی عجیب این بود اون نزدیکم نشد …
برام سوال بود چرا منو سپرد به اون سه تا نره غول ولی خودش کارمو تموم نکرد ! … .
باز همینکه بیخیال گرفتن دخترونگیم شد ، خودش خیلی بود ! … .

هققق💔😪
کارن😢🤤😈

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 83

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان مهکام

خلاصه : مهران جم سرگرد خشنی که به دلیل به قتل رسیدن نامزدش لیا؛ در پی گرفتن انتقام و رسیدن به قاتل پا به…
رمان کامل

دانلود رمان درد_شیرین

    ♥️خلاصه: درد شیرین داستان فاصله‌هاست. دوریها و دلتنگیها. داستان عشق و اسارت ، در سنتهاست. از فاصله‌ها و چشیدن شیرینی درد. درد شیرین داستان فاصله. دوری ها…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
51 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Narges
2 سال قبل

واو سارایییی عالی بودپارت بعدیوکی میزاری؟
چقدکارن خوشگله😍😂واااو

Saha
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

کارن سگ کارن جنده کارن کصو کارن خر کارن کصخل😑

Hedi
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

لاپایی چیست؟🤔

Narges
پاسخ به  Narges
2 سال قبل

چه زیبا بود پارت😂🥲عرررر🥲اع چ باحال اسم توهم نرگسه🥲👻

Hedi
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

نه نمی‌دونم بگو تا بدونم!🙈😪

Helya
پاسخ به  Hedi
2 سال قبل

😂واییی سارااا

👊atena😎
پاسخ به  Narges
2 سال قبل

جوووووووووووووووون بابا سارا رو نیگاااااااااااااااااااااااااااااااااا
ای ننه من میخااااااااااااام برمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

👊atena😎
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

سارا من میخامت زنممم شووووو

Helya
پاسخ به  👊atena😎
2 سال قبل

😂منم میخواممم

👊atena😎
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

بکش من جیغتو دوس دارم
اوممممممممممممممم…
جووووووووووووووووووووون….
هوفففففففففففففففففف…

Helya
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

😂نکششش

2 سال قبل

هر دو در ی حدن ولی من بیشتر از کارن خوشم میاد خودمم نمیدونم چرا 😐

Helya
2 سال قبل

هارتم شکست🥲
ناراحت شدم
باییی

Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

چرا نداره ک🥲
لعنتی تجاوز بودددد تجاوززززز
🥲دیگه از کارن خوشم نمیاد

Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😑کلا
به به اینکه کی کیو کرد کاری ندارم
به اینکه کی گفت کی کیو بکنه کار دارم😂😂😂

Mahsa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

ولی اون دستور داد که تجاوز کنم😭😟

Narges
2 سال قبل

آره عزیزم

Helya
2 سال قبل

شما خواب ندارین؟😂یک و ربع شدااا

Mahsa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

من دارم بفرستم از شاد

Helya
2 سال قبل

جووووون
بگرد بگرد😂

Mahsa
2 سال قبل

واقعا بد شد اصلا به قیافه کارن نمیاد مخصوصا چشاش😟😕

atena
2 سال قبل

چقدر بیشعور هس عوضی …
از ایلیاد و الیس متنفرشدم…

پاسخ به  atena
2 سال قبل

خطای فرزند بنظرم نباید به پای مادر وپدر نوشتشه اگرچه میوه پای درخت می افته…

atena
پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

و برعکس…
میدونی چرا پسرشون اینطوری دراومد چون خودشون خلافکار بودن نون حروم اوردن بچه هم با نون حروم بزرگ شده معلومه ک اخرتش چجوری میشه…

پاسخ به  atena
2 سال قبل

اینم هست واقعا🥲
زندگی یکی دیگه روتباه کرد🥺

پاسخ به  atena
2 سال قبل

خب اینم حرف درستی هستش ولی افشین و تامی هم خلافکار بودن و هرسه کار خلاف رو کنار گذاشتن و اومدن ایران اگر اینجور بود ویلیام و اوین هم باس خلافکار میشدن در کل بقول وارش جان نباید گناه فرزند رو پای پدر و مادر گذاشت

Narges
2 سال قبل

پارت بعدوبزارمن توخماری موندم😂😍⁦♥️⁩

atena
2 سال قبل

چرا پردشو بزنه؟؟
گناه داره دختره…
دخترا خیلی بدبختن اگ پرده نداشته باشن میشن هرزه.ولی پسرا معلوم نیس با اون خیارشون پرده چندنفرو رو میزنن موقع ازدواجشونم هیچکس نمیفهمه ک رابطه داشته یا نه ولی دختر…

atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

چی بگم هرکی یه نظری داره دیگ…

پاسخ به  atena
2 سال قبل

کاملا باهات موافقم ولی خب افراد خیلی کمی هستن که قبول می کنن دختره تقصیری نداشته…

Nafas
2 سال قبل

ساارااییییی پاارت بعدیییی🥺🥺🥺💔

Darya
2 سال قبل

حالم از کارن بهم خورد مردیکه بیشعور و بی خاصیت
پس ویلیام کجاس؟ لاکپشت هم بود تا الان می رسید
دیگه عکس کارن گذاره انقدر چشماش مظلوم منم دیگه گولش میخورم😅

Shyli
2 سال قبل

کارن کثافطططط
چرا انقد پس خوشگل و گوگولیه
اصلن بهش نمیاد
هققق دلم برا آوین سوخت

Narges
2 سال قبل

پارت بزار دیگه سارا🥲

دسته‌ها

51
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x