+مامان جان مثل اینکه به کارولین زیادی خوش نگذشته..!
کارولین ــ نه اتفاقا خیلیم خوب بود!
+عه؟!
راضی بودی از اقا؟!
همه چش غره وحشتناکی بهم رفتن و خفه خون گرفتم …
مارسل ماگ قهوه رو تو دستاش گرفت و گفت
ــ ما کی مراسم بگیریم؟!
بابا ــ حالا یه وختیو انتخاب میکنیم برای مراسم شما دوتا چقد عجله دارین
ریز خندیدم و سرمو انداختم پایین
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜
+همه افراد آمااادن؟!
ــ بله ملکه
سری تکون دادم و بلند گفتم
+یک ، دو ، سه…
حرکت!
دوویدن سمت مانع ها و و یکی یکی ردشون کردن
با حرکت دستای یکی رو شونم به خودم اومدم و اخم غلیظی کردم
برگشتم و پشت سرمو نگا کردم که نیکلاس رو دیدم …
+واییی نیکی !
خیلی وخته ندیدمت!
تو گلو خندید و کشوندم تو بغل خودش
ــ هنوزم بهم میگی نیکی..!
دلم واست تنگ شده بود …
نمیگی نیکلاس از دوریت میمیره دختر؟!
خودمو ازش جدا کردم و زل زدم تو چشمای خوشگلش …
+خب تو چرا نیومدی یه سری بزنی ، یه حالی بپرسی!
فقد با اریک؟!
شونه هامو گرفت تو دستای مردونش و گفت
ــ نه ، معلومه که نه!
خیلی سرم شلوغ بود داشتم چن نفرو آنالیز میکردم واسه معامله جدیدمون
اریک در جریانه …
نتونستم بیام پیشت ..!
خواستم حرفی بزنم که مارسل رسید بهمون
نگاهی به دستای نیکلاس که رو شونم بود انداخت و دستاشو از رو شونم برداشت
ــ بیا دنبالم …
لبمو گاز گرفتم و رو به نیکلاس گفتم
+بدبخت شدم…
شب باهات حرف میزنم
مواظب خودت باش
چشمکی زد و در جوابم فقد یه بوس پرت کرد
+جونم؟!
اخم غلیظی رو پیشونیش بود و این نشون از عصبانیت بی حد و مرزش میداد …
ــ این پسره …
حس خوبی بهش ندارم
چرا میاد دور و ورت؟!
ها؟!
+خ..خب ، خب نیکلاس همونیه که با من و اریک و کارولین پیشِ آبتین آموزش دید
یادت رفته؟!
ــ نه اتفاقا خوب یادمه …
کسی که هیچوخت اون روی واقعیشو ، قدرت درونیشو نشون نداد …
دیگه نزدیکش نرو !
اینو گفت و رفت..!
ولی نیکلاس مثل داداشم بود !
شونه ای بالا انداختم و رفتم سمت افراد …
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
12 شب…
گوشیمو برداشتم و رفتم تو تلگرام …
حدود 20 تا پیام داشتم …
اول رفتم رو پیوی آیهان
“سلام ، چطوری دیوونه؟!
خواستم بگم اگه پایه معامله هستی 10 کیلو کوکائین میخوام”
چشمام از شدت تعجب گرد شد …
چه غلطی داشت میکرد …
در اتاقمو قفل کردم و رفتم تو بالکن
شماره آیهانو گرفتم و بعد چنتا بوق گوشیو برداشت
ــ جانم؟!
عصبی گفتم
+آیهان کوکائین برا چته؟!
ــ میخوام باهاش قورمه سبزی درس کنم
+زهر ماااار!
گفتم برا چته؟
دور موادو خط میکشی ، فهمیدی؟!
ــ خواهر مقدس واسه خودم نمیخوام که ، عه!
سفارش گرفته بودم ولی اونی که باید برام میاورد ، نیاوردش …
منم کشتمش!
حالا یا میفروشی یا بدبخت میشم
با اینکه منو نمیدید ولی انگشت اشارمو تحدیدوار تکون دادم و چشمامو ریز کردم ، با لحن تحدیدیم گفتم
+آیهان بار آخرته میبینم از این غلطا میکنی …
دور موادو خط میکشی
حالیته؟!
ــ هوفففف باشه ، باشه آبجییی باشه!
اگه زنده بمونم چشم ، دیگه دور موادو خط میکشم!
+آفرین بهت!
مواظب خودت باش ، بوس بهت …
تلفنو قطع کردم و رفتم رو پیوی نیکلاس 19 تا پیام داده بود!
براش نوشتم
+وایی چه خبرته!
هنوز آنلاین بود …
ــ خب وختی نمیای مجبورم اینهمه پیام بدم…
به لطف مارسل خان ام که نمیتونم ببینمت خوشگله!
+مرد است دیگر …
یه استیکر خنده ام فرستادم براش …
اون شب تا ساعت 3 باهاش حرف زدم … .
حرف نداره عزیزم❤😘
این نیکلاس برا من بقییه برا شما قابل نداره😍❤️
تارف چیه گلم ماله خودمه😍
آیهان و مارسل چقد کراشنننننننننن
واهایییییییییییییی
مرسی فلور جون
اشکککککک*
oh my god.very god.like dari jigar
فارسی بحرف باو کلاس نزار😔😂✌🏿
بابا یبار خاستم کلاس بزارم تو هم بزن تو ذوقم عررر
اصل بده جون دل
🙂💔😂
زهرا ۱۵ قزوین
و شما😈😂
خاستم باهات دوس بشم اخلاقت باهام جور در نیومد.
اشنایی نوچ
عه بقیش فارسی بود😂💔
عاشقتمممممم ک
گفتی اوه خدای من .بسیار خوب .از جمله اخرت فقط جیگر رو فهمیدم 😂😂
منم از آخری فقط لایکو فهمیدم😂
نوشته بود : لایک داری جیگر …
فکر کنم البته 🙄🤷♀️😪
آره اولاشو انگیلیسی نوشته بود بقیشو بلد نیس فارسی نوشته😂💔✌🏿
عزیزانم اصلن من بلد نیستم انگلیسی بنویسم ایا ربطی به شما دارد؟
سرتون تو لاک خودتون باشه من هرجور دلم بخاد مینویسم لطفا نرینید به اعصابم…
هانا بلد بودی نمیرفتی سراغ دیکشنری…
Do you like Jiger
لایک داری جیگر این طوره
😐دهنت
این میشه” لایک میکنی جیگر؟”
you like it jigarدرسته
فاعل(is.are.i) و فعل کمکی(do.does…)اول جمله بیان سوالی میشه
اگه بلد بودی که فاعل ها رو درست می نوشتی .
am,is,are
jigar. نه jiger
خاک تو سرت با لایک داری جیگرت
اتنا با این سنت
لایک داری جیگر رو به فارسی می نویسی .😂😂😂
سنم چشه؟
هانا میام جرررررت میدماااا
راستی لایک داری جیر رو رفتی زدی دیکشنری نگو نفهمیدماااا😂😂
فلور بگو کی پارت میزاری من هر وقت میرم میام میبینم تو دقیقه اون زمانی ک رفتم گذاشتی💔😂
وری گود😂مخصوصا اون اولا ک گفت راضی بودی از آقا
😂جوووون بیا بغلم
دوستت دارم…
بیکارن دیگ چیکار میشه کرد…
پارت نمیزاری؟
۳پارت از سارا عقبیااا
زدم دیکشنری ولی چه ربطی داشت .دیکشنری هم با این جمله ای که تو نوشتی کپ کرد.😂😂😂
به نظرت من وقتی تو ۱۸ سالته .بلد نیستی بنویسی .من که ۱۵ سالمه باید بلد باشم .😂🙄
دستت بهم نمیرسه .😂😛😛😂
چرا میگید هانا .حاجیا من حنا ام .حنا .حناااااا.
حنا جون بلدم فقط چون میدونستم تو حالیت نمیشه گفتم بچه ای برات گنگ میشه بعدا یاد میگیری
تو ک ۱۵سالته باید فهمیده باشی ک فاعل و افعال کمکی اول جمله بیان سوالی میشه نگو ک نمیدونی چون از هفتم اینو میخونیم…
بزار حد خودشو بدونه به هرکی رو میدیم پررو میشه…
شما راست میگید .کاملا واضحه .کاملا .نمی دونستم از این که اشتباه ازت گرفتم تو از پرویی من نتیجه می گیری .
تو هیچی نگو .
هفتم ؟؟؟
نهم گرامر داریم نه هفتم
هفتم من تا جایی که یادمه گرامر نداشتیم
دیکشنری بود تو اگه درستش رو می گفتی .
دیگه این قدر هم نفهم نیستم که نفهمم.