رمان الهه ماه پارت ۱۱۴

4.6
(33)

 

 

**

 

_پسر هیچ معلومه کجایی‌.؟از صبح ده بار به گوشیت زنگ زدم…

 

 

همزمان با پخش شدن صدای یاسین در فضا ی اتاق نفس زنان روی دستگاه نیم خیز میشود و همراه با نفسی عمیق درحالی که از تحرک زیاد بالاتنه ی برهنه اش خیس عرق بود کوتاه جوابش را میدهد..

 

 

_امروز نمیام شرکت ..

 

_چی..؟

 

صدای فریادش که در اتاق میپیچد سام چهره درهم میکشد..

 

_یاسین..

 

اخطار آمیز صدایش میزند و یاسین بی توجه تند جوابش را میدهد..

 

_چرا نمیای؟ مگه امروز کار دیگه ای داری؟

اصلا کجایی؟

 

 

سام از روی دستگاه بلند میشود و درحالیکه از تشنگی لبانش خشک و ترک خورده بود برای برداشتن آب قدم هایش را سمت میزی که گوشه ی سالن قرار گرفته بود کج میکند..

 

_خونه …

 

_چی؟ خونه ای و نمیخوای بیای شرکت ..؟

 

سام لیوان آب را به لبانش نزدیک میکند و بی خیال لب میزند..

 

_اینکه بخوام یه روز و دست از کار بکشم و به خودم استراحت بدم به نظرت چیز عجیبیه..؟

 

 

_عجیب ..؟

اصلاً جزو عجایب هفت گانه اس که باید تو گینس ثبت شه..

 

_تموم شد..؟میخوام استراحت کنم..

 

دقایقی پشت خط سکوت میشود و کمی بعد صدای خنده ی پر بهت یاسین در اتاق میپیچد..

 

 

_استراحت کنی ..؟تو..؟داری باهام شوخی میکنی نه..؟

 

سام بی حوصله تکیه اش را به میز می دهد..

 

یاسین با صدای آرامی زمزمه میکند..

 

_من که میدونم واسه خاطر کی موندی خونه..

 

 

 

 

سام تظاهر به نشنیدن میکند..

 

 

_اگه کارت تموم شد میخوام تلفن و قطع کنم..

 

 

_چی چیو قطع کنم پس قرار دادمون چی ..؟

 

 

_چه میدونم بسپارشون به رهام..

 

 

_رهام صبح یه سر اومد شرکت و وقتی دید نیستی رفت و هنوز پیداش نیست..

 

 

سام گوشی را از روی میز بر میدارد و بی حوصله لب میزند:

 

_نمیدونم یاسین خودت یه کاریش کن فعلا..

 

_الو قطع نکن من چیکار کن..

 

 

انگشت شصتش را روی صفحه میکشد و هنوز جمله اش تمام نشده تماس راقطع میکند..

 

 

موبایلش را روی میز قرار میدهد و به طرف دستگاه پرس میرود تا ورزشش را ادامه دهد که همان لحظه با باز شدن در نگاهش روی چهره ی خواب آلود ماهک که در چهارچوب در نمایان شده بود ثابت میشود ..

 

 

محو دیدنش در آن پیراهن کوتاه عروسکی حتی پلک نمیزند ..

 

آب دهانش را قورت میدهد و اخم ملایمی چهره اش را پر میکند..

 

 

بدون آنکه بتواند نگاهش را از روی او بردارد

دست دراز میکند حوله ی کوچک طوسی رنگ را از روی میز چنگ میزند و درحالیکه خیسی گردنش را با آن میگیرد به سمتش میرود..

 

_صبح بخیر وروجک..

 

 

 

ماهک خمیازه ای نسبتاً کوتاه میکشد و همزمان که مشت کوچکش را روی چشمانش میمالد آهسته لب میزند‌:

 

 

_صدای یاسین بود..؟

 

سام با دیدن حالتش ضعف میزند..

 

 

شبیه دخترکان ملوس کوچکی بود که هرکجا آنها را میدید دلش برایشان میرفت..

 

 

به سختی خود را کنترل میکند که او را  به آغوش خود نکشد و نچلاند ..

 

با این حال اما انگار چندان موفق عمل نمی کند که به محض رسیدن به او

بی طاقت خم شده ، بوسه ی ملایمی روی گونه اش میکارد

 

بدون آنکه بخواهد سرش را عقب بکشد در تایید سوالی که پرسیده بود زیر گوشش آهسته نجوا میکند..

 

_یاسین بود..

 

 

ماهک شوکه از آن بوسه ی غیرمنتظره درحالیکه انگار برق سه فاز به تنش وصل شده بود..

 

خواب از سرش میپرد و با چشمانی که تا آخرین حد ممکن گشاد شده بود به او زل میزند..

 

_ت..تو چرا لختی..

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 33

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان گلارین 3.8 (19)

۴ دیدگاه
    🤍خلاصه : حامله بودم ! اونم درست زمانی که شوهر_صیغه ایم با زن دیگه ازدواج کرد کسی که عاشقش بودم و عاشقم بود … حالا برگشتم تا انتقام…

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق 4.2 (6)

بدون دیدگاه
خلاصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: شب نشینی حکایت دختری به نام سایه ست که از دانشگاه اخراج شده و از اون جایی که سابقه بدش فرصت انجام خیلی از فعالیت ها رو از اون…

دانلود رمان شاه_مقصود 4.2 (16)

بدون دیدگاه
خلاصه : صدرا مَلِک پسر خلف و سر به راه حاج رضا ملک صاحب بزرگترین جواهرفروشی شهر عاشق و دلباخته‌ی شیدا می‌شه… زنی فوق‌العاده زیبا که قبلا ازدواج کرده و…

دانلود رمان جهنم بی همتا 4.2 (15)

بدون دیدگاه
    خلاصه: حافظ دشمن مهری است،بینشان تنفری عمیق از گذشته ریشه کرده!! حالا نبات ،دختر ساده دل مهری و مجلس خواستگاریش زمان مناسبی برای انتقام این مرد شیطانی شده….…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x