هینی کشیدم و زود از رو مهراب بلند شدم
+غـ….غلط کردم داداش!
مهرابم مثل خودم دستپاچه شده بود …
زود بلند شد و دستشو دور گردنم انداخت ، لبخند مصنوعی زد
امیر ارسلان اخم علیظی کرد و قدم قدم نزدیکمون شد
±نه!
چرا غلط کردی؟
مهراب که میخواد بزنه سرویست کنه ، ماشالا سرویس کردناشم قشنگه
گاز گرفتناشم قشنگه فقد یکم درد داره
مگه نه؟!
الانُ میگفت که مهراب لبمو گاز گرفت
یعنی از اون موقع شنیده بود و دیگه کارم ساخته بود …
ــ دادا دیگه تکرار نمیشه
گوه خوردیم
یقه هر دوتامونو گرفت تو دستاش
مهراب نیشش باز شد ، ضربه محکمی با ارنجم به پهلوش زدم که صورتش تو هم جمع شد
+بیشعور الان نخند
±هیشش!
گفتم زر بزنین؟
آب دهنمو قورت دادم و برگشتم سمت امیر ارسلان
🖤امیر ارسلان🖤
اولش عصبانی بودم از دستشون ولی وختی خودمو گذاشتم جای اونا …
آره…
منم بودم شاید همین کارا رو میکردم با نامزدم
+هیشش!
گفتم زر بزنین؟
اخمی کردم و عصبی لب زدم
+چرا صورتی پوشیدی؟
مگه نگفتم دیگه صورتی نپوش؟
ــ ارسلان داریم خفه میشیم
ولشون کردم که یه قدم عقب رفتن
ــ خب .. صورتی بهم میاد ، توروخدا اذیت نکن دیگه!
سری به نشونه تاسف تکون دادم و نگاهمو بینشون رد و بدل کردم
+خوش باشین
💜آسنات💜
چند ضربه به در حموم زدم
+کوروش لباساتو آوردم
درو باز کرد و دستمو گرفت ، بردای داخل رفتن مقاومتی نکردم
برعکس لبخند گشادی رو لبام جا گرفت
با دیدن موهای رنگ شدش لبخند رو لبام خشک شد
ــ هوم؟ بد شدم؟
تکیه دادم به دیوار
+ا..این چه ریختیه
تو گلو خندید
ــ خیلیم بد نشده ها!
نه ، خیلیم بد نشده بود ولی من موهای طلایی رنگشو بیشتر دوست داشتم
بغلم کرد ، خیسی تنش باعث شد لباسای منم خیس بشن ، کامل چسبیده بودم بهش…
دستشو از شلوار و لباس زیرم رد کرد
لبمو به دندون گرفتم و خودمو بیشتر بهش چسبوندم
فشار ریزی به باسنم داد و دستشو سر داد سمت بهشتم …
بازوشو چنگ زدم و سرمو بالا گرفتم
نگاهمون به هم میخ شد و داشت نزدیک تر میشد که لبامو ببوسه
خودمو عقب کشیدم و دستشو در آوردم
ــ چیکار میکنی؟!
آب دهنمو قورت دادم و دستپاچه گفتم
+م..من .. من میترسم
یه تای ابروشو بالا انداخت
ــ از چی میترسی؟
اروم پیش میرم ؛ نترس!
نوچی کردم و لباسامو در آوردم ، آب وان خالی شده بود ، ابو باز کردم و دراز کشیدم تو وان
+از اینکه ولم کنی
میترسم دخترونگیمو ازم بگیری تهش ولم کنی بری…
خیلی میترسم کوروش ، هیچ اعتباری به فردای ما نیست
اخم ریزی کرد و رفت بیرون
شاید نارحتش کردم …
هوفی کشیدم و بعد شستن موهام بیرون رفتم …
هعییی خدا
نویسنده چه کرمی داری آخه
پارت بعد و بزار