رمان ورطه دل پارت ۱۳

2.3
(3)

*۲۰۱۵-جزیره کیش*

(آیدا)

نگاهی ازآیینه وسط به چشمانم می اندازم آرایش دیشب

هنوزروی صورت مانده ولی چشمان ملتهب وقرمزم چیزی

دیگری ازدیشب رایادآوری می کندازماشین پیاده می شوم درب

رافقل می کنم وبه طرف خانه می روم زنگ راکه می زنم درب

به سرعت بازمی شودپوزخندمی زنم اینقدرمنتظرمن بودند؟

طول حیاط راطی می کنم تابه ساختمان برسم دیگردرختان

سربه فلک کشیده دوطرف برایم صفایی

نداشت…خدمتکاردرب رابرایم بازمی کندمی خواهدپالتویم

رابگیردکه اشاره می کنم نمی خواهم:حاج آقا کجاست؟

….:داخل اتاقشونن….

ازپله هابالامی روم دستانم نرده های چوبی رالمس می

کندهنوزحلقه برلیانی دردست چپم می درخشدپوزخندمی زنم

به دم دراتاق می رسم چندتقه به درمی زنم اجازه ورودکه می

دهدواردمی شوم مثل همیشه روی صندلی گهواره اییش

نشسته وپیپ می کشد:سلام تازه عروس….تلخ می گویم:تازه

عروس نه عروسی که ازسرسفره عقدبلندش کردید…بلندمی

شودبه طرفم برمی گردد:من کاری نکردم توداری تقاص

اشتباهات گذشتت رومی دی..بابغض صدایم بلندمی شود:من؟

می گن آش نخورده ودهن سوخته حکایت منه…من چوب

گناهی که نکرده بودم روخوردم…می خواستم فراموش کنم

امانذاشتی…کلافه می گوید:آیدانمی شدچرانمی فهمی؟دوباره

صدایم بلندمی شود:نشد؟بعداز۵سال نشد؟نشدوشماتازه

یادتون افتادبه من بگید؟می دونیدچقدرازخاله های کیارش

حرف شنیدم؟می دونیدچقدزازلیلا حرف شنیدم؟دیشب

بایدهمه چی خراب می شد؟

کیارش هی ازم می پرسه چرابهم زدی عروسی رو؟چی بگم؟

درست شب عروسیم یادتو اومد؟

می خواهم بمیرم که همه چی این گونه نابودشد….ناراحت

نگاهم می کند:می گن تهرانه آدم می فرستم برم دنبالش

پیداشش کنن….

بغضم در این سال ها سربازمی کند:من تاوان اشتباه گذشته

خودمو پس ندادم من وسیله انتقام شدم برای تو…برای کارایی

که تو انجام دادی برای دشمنی که با توداشتن منو از اوج

جوونی کشیدن بیرون…دستم را زیرگونه هایم می کشم ریملم

پخش شد است….. پوزخندمحوی می زنم: بنظرتون اونی

که۵ساله پیش امضانکرده الان می کنه؟خودم می

رم….باحرفی که می زنم باتعجب نگاهم می کند:چی؟همانگونه

که کیفم راازروی مبل بردارم پچ می زنم:خودم می رم فقط

آدرس…..دیگرتوجه نمی کنم چه می خواهدبگویدسرسری

خداحافظی می کنم پله هاراپایین می آیم فضای خانه برای

خفه شده….

گوشی ام زنگ می خوردازروبه رویم چشم برمی دارم وگوشی

ام راازصندلی شاگردبرمی دارم روی اسکرین گوشی”my

Love”پدیدارمی شودتماس راوصل می کنم:سلام عزیزم

خوبی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
10 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fateme
Fateme
2 سال قبل

عالییه❤️❤️🌼

👊atena😎
👊atena😎
2 سال قبل

ای ارمیتای ناقلا…
من چرا چیزی نمیفهمم اخه…
دستت هم درد نکنه بانو…

افسانه
افسانه
2 سال قبل

عالی بود مثل همیشه…

Z Makari
2 سال قبل

عالی مثل همیشه❤️

Darya
2 سال قبل

این پارت هم مثل همیشه عالی👌
ولی هنوز گنگ و پیچیده اس

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x