پارت 44رمان نیستی 1

4.1
(8)

 

تو حیاط ایستاده بودم وکلافه به اطراف نگاه میکردم که همون لحظه هرمس ظاهرشد
از یقه لباسم گرفت و محکم به سمتی پرتابم کرد روی زمین افتاده بودم اونقدر ناتوان شده بودم که نمیتونستم از جا بلند شم

اروم به سمتم اومد از گلوم گرفت و بلندم کرد از زمین کنده شدم
پاهام چند سانت از زمین فاصله داشت دست هام و روی دست هاش گزاشتم بلکم از اون بی اکسیژنی رها بشم
اما اون بی رحمانه تر دست هاش و روی گلوم فشار میداد
بی حال شده بودم بوی مرگ به وضوح به مشامم میخورد
از بین پیلک های نیمه بازم برای اخرین بار صورت هرمس و دیدم نیشخندی بهم زد
و من به دیار باقی شتافتم

 

༺از زبان تیرداد ༻

امروز پشت سر هم برام میبارید
واقعا مخم بازدهی این همه اتفاق بد و نداشت
با سرگیجه ی شدید از بیمارستان زدم بیرون فضای اونجا به قدری متشنج بود که حالت تهوع گرفته بودم تصمیم داشتم برم سر وقت اونی مرتیکه ی گوریل و یه مشت جانانه نصیبش کنم
چهره ی رنگ پریده ی تهمینه و صورت پراز خونش از جلوی چشم هام کنار نمیرفت
بدتر از همه ی این ها حاج بابا هم بود که همه به کل فراموشش کرده بودن
درسته تو شرایط بدی بودیم، درسته هیشکی حال و حواس درستی نداشت ولی نباید حاج بابا رو به حال خودش رها میکردیم
فعلا اولین کاری که باید میکردم این بود که برم سر وقت این یارو تا خودش و گم گور نکرده

سریع سوار ماشین شدم و گاز گرفتم
کنترلی رو خودم نداشتم با سرعت از ماشین ها سبقت میگرفتم
تپش قلبی که بعد از حرف های دکتر گرفته بودم لحظه ای بهم امون نداده بود
دووم نیاوردم شکستم، شکستم و زدم زیر گریه
خواهر من، خواهر کوچولوی من دیگه نمیتونست راه بره دیگه نمیتونست حرف بزنه دیگه نمیتونست شیطونی کنه
ماشین و به سرعت کنار جاده پارک کردم و با صدای بلند شروع کردم به گریه کردن
شروع کردم به مشت زدن به فرمون اروم نشدم، اروم نشدم
چطوری اروم میشدم؟
تهمینه، تهمینه ی من با یه مرده هیچ فرقی نداشت
از ماشین پیاده شدم چنگی به موهام زدم و با صدای بلند شروع کردم به گریه….

دستی به صورتم کشیدم، نفس عمیقی کشیدم، اب دهنم و قورت دادم و با سرعت سوار ماشین شدم
میکشتمش، به مولا میکشتمش

….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x