پارت31 رمان نیستی1

4.3
(11)

 

 

امیدوارم روزی که فهمید چه دروغ گفتم بهش، ازم متنفر نشه

این راه یه الودگی خاصی داره وقتی الوده اش بشیدیگه نمیتونی خودت و تمیز کنی مثل مردابه هرچی بیشتر تقلا کنی بیرون بیای بیشتر فرو میری

تهمینه : اگه قبول کنم ، اگه شاگرت بشم…

سکوت کرد اضطرابی که داشت ، مانع حرف زدنش میشد بلاخره به خودش مسلط شد و گفت :اگه قبول کنم دیگه هرمس ازم دور نمیشه ،دیگه کسی اسیبی به من و هرمس نمیزنه؟

نگاهم و به لب های صورتیش دوختم لحظه ای وسوسه ی بوسیدنش به سرم زد سریع چشم هام و بستم و تند تند سرم و به چپ و راست تکون دادم

تهمینه :چیشد

محمد :چیزی نشد ، چی میگفتی ؟!

تهمینه :گفتم اگه قبول کنم شاگرت بشم دیگه کسی به من و هرمس اسیب نمیرسونه ، دیگه قرار نیس هرمس ازم دور بشه ؟!

از خودم متنفر بودم که این دختر و دارم به بی راهه میکشم با یه دروغ دیگه خیالش و راحت کردم :نه ، چون اونقدر قوی و قدرتمند میشی که کسی جرعت نزدیک شدن بهت و نداره

لب پایینش و به دندون گرفت همینطور که به لب هاش نگاه میکردم اب دهنم و قورت دادم چقدر حوس بوسیدنش و کرده بودم

به چشم هاش نگاه کردم چشم های دو رنگش که تو صورتش خودنمایی میکرد

با صورت خنثی به اطراف نگاه میکرد قدمی به سمتش برداشتم اروم دستای سرش و توی دستم گرفتم صورتم و بهش نزدیک کردم فاصله ی صورت هامون چهار انگشت کمتر بود که همون لحظه هرمس ظاهر شد

نفسم و اروم بیرون فوت کردم و به هرمس نگاه کردم

هرمس :باید برید داخل

تا حرفش و کامل کرد صدای جیغ لشکر بلند شد

سریع تهمینه رو به اغوش گرفتم و گفتم :چه اتفاقی داره میوفته

هرمس :سعی دارن حصار و بشکنن عجله کنید برید داخل

سریع وارد خونه شدیم در و هم قفل کردم

(چه حرکت مسخره ای)

برگشتم و به جمع نگاه کردم

همه ماه پری :بلا به دور صدای چیه ؟!

همه با تعجب به هم دیگه نگاه میکردن سکوت و ترجیح دادم تهمینه از شدت استرس ضعف داشت مطمعن بودم اگه چند ثانیه ی دیگه سرپا بایسته بی هوش میشه

داریوش :من برم ببینم صدای چیه احتمالا حیوونی چیزی باشه

عزیز جون :نه پسر جان هر چی هست خودش میره ممکنه خطرناک باشه

مادر تهمینه :به نظر منم بیرون نرید بهتره

سریع پیش دستی کردم و گفتم :درسته

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x