رمان نیمه گمشده پارت 13

3.9
(7)

*چند سال بعد*

🌵💗فلور💗🌵

+ساری ساری ساری تو تکییی ، آری آری

همونطور که میخندیدم ، موهامو درست میکردم و حاضر میشدم برای رفتن به دانشگاه…

ــ خودم میدونم چقد خوبم …

اینو گفت و جمله بعدیش لحن نگران و عصبی گرفت…

ــ فقد الان گمشو خودتو مرتب کن ، باید بریم دیر شد

هوفی کشیدم و نشستم جلوی آینه ، رژ صورتی ماتمو برداشتم و روی لبام کشیدم
سارا سرشو گذاشت رو شونم و رژمو از دستم کشید

+عهههه الاغ اون یه چیز کاملا شخصیه!

ــ ولمون کن باو!

خلاصه بعد کلی دنگ و فنگ همراه همدیگه رفتیم طبقه پایین
خاله همونطور که اسفندو دود میکرد و میچرخوند نگاهش به ما افتاد و لبخند رضایت بخشی زد

ــ د بیاین دیگه دخترا!
الان دیرتون میشه ها…!

نیم نگاهی به سارا انداختم و نفسمو محکم بیرون فرستادم

🥂60دقیقه بعد🥂

دست سارا رو محکم گرفتم و همونطور که وارد محوطه داشنگاه میشدیم اروم گفتم

+بیین سارا!…
برای موفق شدن تو دانشگاه فقد یه راه هست
اونم اینکه که حداقل تا ترم سوم عاشق نشیم!

اینو که گفتم زد زیر خنده…

+بترکی تووو!
جدی دارم میگم…
برای رسیدن به این راه باید به کسی محل ندیم

زبونی رو لباش کشید و با صدایی که خنده توش موج میزد گفت

ــ عزیزم ما که همینجوریشم به کسی محل نمیدیم

+بیشتر ..!
مغرور باش ، بیخیال و در عین حال عصبی ، محل نده
کسی ازت خواستگاری کرد بگو برم جرش بدم
اوکیه؟!

سری تکون داد و دستمو فشرد…

رفتیم داخل کلاس و جلو نگاهای متعحب بچه ها نشستیم رو صندلی های ردیف سوم …

ــ هومم؟
چیه؟
مشکلی دارین؟

سرمو برگردوندم طرف جمعیت تقریبا 30 نفره ای که عین بز زل زده بودن بهمون…

همون لحظه یه دختر اومد جلو و گفت

ــ پاشین

بیخیال پامو رو اون یکی پام انداختم و حین جویدن آدامسم لب زدم

+دلیلی نمیبینم برا رفتن

ــ اونجا صندلی آرکا و آرتاست…

با شنیدن اسمشون جا خوردم یه لحظه دست از جویدن آدامسم کشیدم و برگشتم سمت سارا که رنگ پریدگیش قشنگ معلوم بود …
صدامو صاف کردم و ضربه آرومی به پهلوش زدم

+هی !
چته ، ولکن…

از رو صندلیم بلند شدم و رو بهشون گفتم

+از این به بعد مالِ ماس ، حرفیه؟!

همه با دهن باز نگام میکردن …
پوزخندی زدم و نشستم رو صندلیم که استاد اومد داخل و همه ساکت شدن …

ــ خیلی خوش اومدین …

معلوم بود همه دخترا سعی داشتن تورش کنن…
جوون بود و تقریبا 30 سال بهش میخورد موهای مشکی ، چشای خاکستری …
خب ، بکشم بیرون ازش …
خدا واسه زن بدبختش نگهش داره!
اول از همه اسم ارتا رو خوند…

ــ آرتا آتاش

منتظر جمعیتو نگاه کرد و وختی نگاهش به من و سارا افتاد لبخندی زد و غیبت واسش رد کرد

چند نفر بعدیو که خوند رسید به اسم سارا

ــ سارا رادمنش

با لحن سرد و بیخیالی گفت

ــ حاضرم استاد

چند اسم بعدی متعلق به آرکا بود …

ــ آرکا سپهر هم که غایبه

اوفف لامصب چه اسمیم داره!

ــ خانم فلور مهرانفر

+با اجازه بزرگترا بله…

کل کلاس رفتن رو هوا و خود استاد لبخند محوی زد …

ــ زهر مار بگیری فلور میخوای تورش کنی مگه؟

مثل خودش آروم گفتم

+نه ناموسن که این همه چشم دنبالشه ..!

ــ تورو سننه اخه انسان؟!

شونه ای بالا انداختم و برگشتم به حالت قبلیم

ــ خب بچه ها امروز میخوام ساز های مختلف موسیقیو یادتون بدم…

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان جرزن

خلاصه : جدال بین مردی مستبد و مغرور و دختری شیطون … آریو یک استاد دانشگاه با عقاید خاصه که توجه همه ی دخترا…
رمان کامل

دانلود رمان ویدیا

خلاصه: ویدیا دختری بود که که با یک خانزاده ازدواج میکنه و طبق رسوم باید دستمال بکارت داشته باشه ولی ویدیا شب عروسی اش…
رمان کامل

دانلود رمان اقدس پلنگ

  خلاصه: اقدس مرغ پرور چورسی، دختری بی زبان و‌ساده اهل روستای چورس ارومیه وقتی پا به خوابگاه دانشجویی در تهران میزاره به خاطر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
51 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

کام ۱ عالی

زود قبول کنید کامنتم رو

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

مرسییییی‌ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

IIvoe you sara 🖤🖤🖤🖤🖤

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

ستاره بیام پارت بکنم فقبل اینکه تو وارد سایت بشی من بودم

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

خوب اون اومده دیگه نوشته واسه من اومده نوشته ای لاویو سارا قبل اینکه اون بیاد اینجا من بودم و رمانت رو دنبال میکردم فق کامنت نمی زاشتم 😒😒 اگه نمیخواین من باشم پس حسابم رو حذف می کنم و میرم 😏😏

Sni
2 سال قبل

زود پارت بذار

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

فلورررر 🥺🥺🥺🥺 اون موقع منم رمانم رو تو سایت قرار نمی دم چون امروز قرار بود برم به آقا قادر بگم ببینم قبول میکنه یا نه 😜😜😜

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

تو اون یکی سایت ها می زارم 😜😜

Sannaaa
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

عه؟
سوالت اون بود؟
وای‌من نفهمیدم؟
همون اسمم سنا باشه اوکیه😂👍🏻

Sni
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

فلور🥺♥️پلیییز

Sni
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

😂وای چشمام داره بگا میره ۲ تا رمان تموم کردم همشون ۲۰۰۰ صفحه بودن

2 سال قبل

عالیییی♥️
جان اسم استاده چیه؟😂

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

استاد شوهر من جناب اقای کیهان دانشپور😂😂😂

پاسخ به  𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

جدی؟😂

پاسخ به  𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

نه عزیزم تنهانیستی😂

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
پاسخ به  𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

کسی ک بهم خیانت کنه زنده نمیمونه پاداش کارش رو میدم دستش…

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
پاسخ به  𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

میگ سارا پروف من قلب گرفتن تو دستشون کیر هس؟!:/

پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

معلوم باشه دیگه😅
خودت که درجریانی به اساتیدارادت خاصی دارم😈😂

پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

باورکن پروشده خیلی😂

پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

من بچه پاکی هستم😜
باورکن به همه استادامون به چشم برادری نگاه می کنم(به جزاونایی که جوونن)😂😈

پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

دوتاآخری روچی؟اونارودیگه خداییش نمی تونم😂

پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

چراخرم؟😂😜

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

سارا باید دیگ از پرورشگاه برید…
عالی بید من خیلی پسندید…

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

هوی هوی آتنا بید یکی از کلمه های منه هاااا یکی بیاد اینو ادب بکنه از کلمه من استفاده کرده 😭😭😭😭😭

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

نه والا فقط من از این کلمه استفاده می کنم

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

حاجی ما خودمون بقیه رو ادب میکنیم شما میخای مارو ادب کنی؟!عجببب

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
2 سال قبل

آتنا کنارم‌ بودی میزدم تکنیک های رزمیم رو روت انجام می دادم تا معلوم شه 😊😊🤗🤗

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

رزم کار هم باشی منو نمیتونی بزنی…
من خودم یه روش هایی بلدم ک رزم کارا هنوز کشف نکردن حاجی…

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

ببخشید اون وقت چند تا مدل تو اون رزم ها گرفتی که ما نفهمیدیم‌😒😒

𝐀𝐓𝐄𝐍𝐀 💔
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

گفتم ک اهل ورزش نیستم ولی وحشی ام…
بابام یه حرکاتی یادم داده ک میتونم زمینت بزنم…

نسی با من در نیوفت با من دربیوفتی بد میوفتی…

🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

آهان اوکی پس میرم تو یه سایت دیه می زارم

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

اخه فعلا هیچ کدوم تموم نشده 🥺🥺 منم تا ۶ پارت نوشتم

پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

رمان من آخراشه ولی خودم اون یکی رمانمو شروع کنم جای این میاد و پره😛😂😕🤦‍♀️
تازه هیچکی نمیدونه پارت آخر رمانم کیه😄

🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

منظورم اینه به جز سایت های آقا قادر

🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

بیخاطره اینکه نالاحت نشید صبر می کنم یه رمان تموم‌ شه 🥰🥰

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

🖤🖤🖤🖤🖤

Helya
2 سال قبل

سلاممم
ی سوال داشتم
توی سایت پریسا دارین؟🥲✌

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

اره فکر کنم

Helya
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

عا مرسییی بوس

Sannaaa
2 سال قبل

یهیایایایتویتیویتیکتیتیتیتی
دانشگاهههه
اخ جوننننن
مدیون منین تو دانشگاه منو با چادر نیاریننننن😂😂😂😂
چقد پروریم من/:

Sannaaa
پاسخ به  Sannaaa
2 سال قبل

بیش از حد😂😂😂✋🏻

Tina
2 سال قبل

مخسی عشخم بوس روی پس کلت 😈💓

2 سال قبل

پارت بعد رو کی میزارید ؟

Asal
2 سال قبل

خعلی خوب بود فلور ازت خوشم اومد پروووو مث خدممم خخخ یاد یکی اع رفقام افتادم اسمش هلیاس هییی

Helya
پاسخ به  Asal
2 سال قبل

گادایا😂
چقدر هلیا عا زیاد شدن
بعد از این ماجرای هلیا قمه کش هرکیو میبینم اسمش هلیاست😂😂

AiSa
2 سال قبل

عرررر‌چه‌قشنگ‌میشه‌پارت‌بدین‌بقولیم🤣♥️🖇️

*RAHA *
2 سال قبل

ینی من فقط ۲۴ ساعت نبودم ۱۱۷ پیام 🙄

Darya
2 سال قبل

این پارت هم مثل همیشه عالی👌
همچنان عاشق اسم آرکا هستم❤
این رمان با یه ذوقی میخونم که مامانم میپرسه چیشده قضیه را که براش میگم میگه آهان پس خانم اسم آرکا شنیده که مثل هر ذوق میکنه خواهرم هم که قضیه شنیده دست برده روبه آسمان داره طلب شفا برام میکنه😂
از اون ور آجی کوچیکم میگه انشاء الله اسم شوهرت آرکا باشه (انشاءالله ،الهی آمین)

Darya
2 سال قبل

اشتباه تایپی شد
منظورم این که مثل خر ذوق میکنه

2 سال قبل

سلام پارت نمیزارید ؟

2 سال قبل

سارا ژووونم چرا پارت نمیزاری؟ مشکلی پیش اومده خدایی نکرده؟

دسته‌ها

51
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x