همینطور داشتیم با هم کلکل میکردیم که با صدای خاله ، به خودمون اومدیم :
_ سارا و فلور …
یه دیقه به من گوش میدین؟! …
هر دو ساکت به خاله سحر زل زدیم که خاله سرفه ای واسه صاف کردن گلوش کرد ، با کمی مکث لب زد :
_ امروز …
شماها هیجده سالگیتون کامل شد و رفتین تو نوزده …
درست؟! … .
هنگیده سری به نشونه ی اره تکون دادیم که خاله با اکراه ادامه داد :
_ دلم نمیخواد بگم ولی …
ولی …
هوفف ، شماها باید برین …
برین و زندگیتونو خودتون بسازین ! …
برید دنبال زندگیتون ، دنبال راه درست … .
به خودم اومدم ، بغض گلومو گرفته بود …
با چشمایی اشکی نالیدم :
+ یعنی دارین ما رو بیرون میندازین؟! … .
خاله سریع لب زد :
_ معلومه نه ، این چه حرفیه سارا …
ببینید ، شماها هم مثل بقیه ی بچه ها وقت خداحافظیتون رسیده …
مثل اتنا که رفت ، الان نوبت شماس ! … .
فلور به سختی و با بغضی که سعی در پنهون کردنش داشت ، گفت :
_ ولی …
ولی خاله ما نمیخوایم بریم … .
سری به نشونه ی تاییدِ حرف فلور تکون دادم که خاله نفسشو محکم بیرون فرستاد :
_ ولی مجبورید …
یه قطره اشک بی اراده افتاد رو گونم …
خاله کلافه بهمون خیره شد و ادامه داد :
_ ببینید بچه ها ، خوب میدونید من چقدر دوستتون دارم …
این جدایی برای منم سخته ، فرض کنید اجازه دادم بمونید … .
اگه از اداره یه بازرس بفرستن واسه بررسی پرورشگاه ، اگه متوجه شن شماها با وجود کامل شدن هیجده سالتون بازم تو پرورشگاه هستید …
منو تیکه تیکه میکنن ، بیکارم میکنن … .
سرمو به سختی انداختم پایین …
فضای ایجاد شده رو نمیتونستم تحمل کنم ، باید زودتر میرفتم یه جای خلوتو پیپ میکشیدم …
دست فلورو گرفتم و از رو مبل پا شدم ، اونم پا شد …
به طرف در پرورشگاه پا تند کردم ، فلورم پشت سرم ساکت حرکت کرد … .
بی توجه به صدا زدنای خاله از پرورشگاه زدیم بیرون …
حیاطو طی کردیم و از در خروجی بیرون زدیم …
توی پیاده رو ایستادم و به دیوار تکیه دادم ، پیپمو در آوردم و بعد از اوکی شدن واسه کشیدن ، به لبام نزدیکش کردم …
کام عمیقی گرفتم ، فلور رو به روم دست به سینه ایستاده بود …
دودشو فوت کردم تو صورتش …
چند پوک که کشیدم ، فلور از دستم کشیدش و به لباش نزدیک کرد …
عصبی وار شروع به پوک کشیدن کرد …
دست به سینه شدم و غمگین لب زدم :
+ من اصلا دوست ندارم از اینجا بریم ، کجا رو داریم بریم آخه؟! …
کجا؟! … .
فلور پیپ رو به طرفم گرفت که ازش گرفتم ، محزون گفت :
_ دیدی که ، خاله گفت مجبوریم بریم …
خدا بزرگه ، حواسش به ما یتیمام هست … .
آهی کشیدم و سکوت رو ترجیح دادم … .
عالی بید 🖤🖤🖤
سارا حداقل تو کمک کن 😒😒
عالی بود عزیزان
خیلی خوب بود سارا جون❤❤
چرا نیستی؟
نگرانتم تو شادم پیام دادم جواب ندادی…
حالت خوبه؟؟؟
😂😂😂
اسلام علیک و برکاته فلوررررر پ پارت بعدی کی میزارید ؟ من تو خماری موندم و الان به پارت جذاب بعدیتون نیازمندم تعریفم نمیکنم چون همونطور که خودتون میدونید رمانتو همچین تمومه و عالی ♥️😍 والا منکه خوشم میاد پارت بعدی کی میزارید سارا و فلور ؟
من نبودم که دختر خالم بود 😑
از شانس گندمم هم اسم اون پانیزه هم من در واقعیت
ای خدا کیبورد آبروی آدمو از بین میبره 🤦🤦
😂فک کنم پسره اصن
اون موقع کس اون دختره که فرستاده بودم تو شاد پسر بود دیگه مثلا 😑😑
😐پشماممم
پانیذ از کجا در اومد
پارمیس کیه
الان مگه اسم تو نسترن نیس
نه اسم مجازیم نسترن هست
تو سر اسم مجازیت داشتی مارو پاره میکردی که نگین و اینا؟😑
دهنت سرویس یعنی😂
من ک نفهمیدم این رز سیاه کیه !باور کنین این رز سیاه جادوگره…..
😂جادوگر ک نیست حالا
با منی ؟؟؟
اها حله
اوکی
الان ی لحظه تو کی هستی؟😂
پارمیسی یا نسی؟
نسی بگیر آیدیتو تغیر بده
😐😐 حرف تو کلت نمیره انگار فاطی
🥲خب با اسم من شوخی نکنین
من تو شناسنامه فاطمه م تو حالت عادی هلیا
حداقل وقتی میخواین بگین فاطمه کامل بگین مخفف نکنید
به خدا خیلی ناراحت میشم🥲💔
شوخی کردم بابا به دل نگیر تو هم
چرا کامنت های همه ارسال میشه ب جز من این رمان وان با من خیلی مشکل داره کامنت هام رو ارسال کنید وگرنه میزنم این رمان وان رو جر وا جررر میکنم ها گفته باشم
سارا امروز از ازمایشگاه زنگ زدن
گفتن سه شنبه بیاین واسه گرفتن نتیجه ازمایش
نمیدونم از پشت تلفن چی به بابام گفتن
از همون موقعس تو خودشه هیچی هم نمیگه
فک کنم اتفاقای خوبی تو راه نیست😅💔
شاید دیگه نیام تو سایت(معلوم نی شایدم بیام ولی تا پنجشنبه نمیام کلا)
اومدم خداحافظی کنم با تو،فلور،آتنا،سنا،دریا،رز سیاه،آرمیتا،النا،الیزابت کلا همه
واسم دعا کنین بچه ها خداحافظ همتون❤
زهراجون سلام…انشاالله چیزی نشده…به دلت بدراه نده منتظرت هستیم….♥️🙂
❤️❤️🙃
امیدوارم ازت خبرای خوب بشنویم تا پنجشنبه😄💖
الهی فدات شم
نگران نباش
ببین اصلاااااااااااااااا نباید روحیتو از دست بدی خب؟
من خودم دخترعمم مث تو بود
ازین بچه ها خیلی شاد و خوشحال بود
الان یه ساله تموم شده همه چی خیلیم حالش خوبه
توکلت به خدا باشه همه چی اوک میشه زهرا
بمیرم برات زهرایی…
منتظر خبرای خوشیم…
امیدتو از دس نده اون بالایی حواسش به همه چیز هس…
دوستت دارم یا علی….
هعععی خدا ینی کلا هر کی هر جا اسم گف ما توش نبودیم…
امیدوارم هر چ زودتر خوب بشی عزیزم و همیشه سلام و تندرست بمونی امیدوارم ب هرجایی ک میخوای برسی
درکت میکنم هیچ اسری از اسم رها نبود 🙄😐😶
زهرا ایشالا زود تر خوب شی امیدت به اون بالایی باشه خدارو چه دیدی شد 🙂
سلام زهرا جون انشاالله که تومر هم نباشه از صمیم قلب دلم میخواد حالت خوب باشه منتظرتیم 🖤🖤🖤🖤🖤
بیتا کیه امید کیه محمد کیه😐زهرا
۱۴ متولد ۱۳۸۷ آبانی هستم خراسان شمالی، اسفراین
بابام شغلش ازاده مامانم خونه داره خدم سرم شکسته دوبار تو سه سالگی، غضروف پام نابود شده،فعلا هم طبق شواهد مبتلا به توده سرطانی هستم از نوع وخیم یه خواهر دارم یه برادر خودم ته تغاریم قرص اعصاب مصرف میکنم بخاطر سردردام دیگه همینا نشونی دیگه میخوای بگو بدم.
بابا نسی هارا اخه بیدع سن هامینی مغزینی گاتدین جت اوستو اوخی هردن بیشی یازیبسان:/
برو بغلا رو بخون اون دوتا جغله این کارارو میکردن
خوندم:/
ساراییم عالی بود دلبر…
سارااااا باز چیشده؟
نگرانتمااااااا…
سلام رها حاضر🙋🏻♀️ ببخشید دیر شد 😁
هرجا هستی شاداب و خندان باشی…
ارزوی موفقیت…
تو هم خاهری مهربونی بودی برام…
دوستت دارم مواظب خودت باش عشق جان…
حاجی شوهرمو به کسی نمیدیاااااااا….
با دلم بازی نکن لعنتییییییی من عاشق داداشتت شدم😅
فلور من عروس شما نشم اسمم اتنا نیس یرو دیدی داداشت اومد گف بریم خاستگاری و دختره کسی نیس جز من😅😅
اونموقع زنداداشی میشم براااااااات😅
شایلی از منبر بیا پایین بابا تو کجا داری میری ؟؟؟
آره گازشو گرفته داره خرکی میره
هه بمیرم واسه داداشت😐
جدی گفتم ولی حالا چون شما میگی چشم
شایلی مادر🥲
🥲از شاد ک نمیری….میری؟
گلبم گرفت
هارتم شیکسته شد
ن مح ایدیشو داشتم بش پی ام دادم
ایدی میخوایم اینه
Sh_sh_1185
هلی جونم عخشم ن هارتت بشکنه ن گلبت بگیره احتمالا تو شادم نیسم دیع…
مح دارم میرم ی جا خوب رز سیاه
میسی اتنا جونم ت هم همینطور
🥲داداش اینایی ک خودکشی میکنن به اندازه روزای باقی مونده عمرشون درد میکشن
خدا اینو بهشون وعده داده
اذیت نکن دیگه
اسکل داری میکنی؟🥲
به خدا به پلیس فتا پیام میدمااا
فقط بگو کدوم استانی ک زود تر پیدات کنن🥲💔
هعیی باشه فقط خودکشی کنی تو اون دنیا هم عذاب میکشی
کجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟
عشقای با معرفتم من اشتباه کردم گفتم اضلن شماها فکر کنید من قهر کردم دیگه کام نمیدارم اوکی؟
ت رو خدا فضای این کاما رو دوباره غم نکنین
شایلی جان تو بری جوری اینجا حرف میزنم که کلا همه رو غم برداره خود دانی عزیزم 😁
پلیس فتاااا
حضرت آقا
مثبت ۱۸
این سه تا رو یادت نره هروقت خواستی خودکشی کنی😂😂
خود به خود پشیمون میشی😂
رز سیاه جان با همه ی احترامی ک برات غائلم غلط میکنی
هلی دهنتتتتت
😑😑 تو فقط برو اون موقع میفهمه همه
ببشید ت لو یادم لف معژلت