کمی با صفحه موبایل کار میکند و بعد آن را کنارگوشش قرار میدهد
از صحبتهایش میفهمم که با بابا صحبت میکند
کمی بعد تلفن را قطع میکند و درحالی آن را بر روی داشبورد میگذارد میگوید
سامی_بریم ولی قول دادم زود برت گردونم
چیزی نمیگویم و او مسیر خانه خودمان را در پیش میگیرد
صدای رعد و برق در صدای آرام موزیک میپیچد
قطرات باران خود را به در و دیوار شهر میکوبند و خاطرات تلخ تنهاییام را یادآور میشوند
سرم را به شیشه تکیه میدهم و آرام پلک میبندم
حالا که در کنارم است قلبم کمی آرام گرفته است
حضورش جانی دوباره به من داده که میتوانم نفس بکشم و قلبم همچنان میتپد
با ایستادن ماشین پلکهایم را بازمیکنم و نگاهی به اطراف میاندازم
سامی ماشین را خاموش میکند و همزمان پیاده میشویم
با قدمهای آرام ماشین را دور میزنم و بعد دست در دست هم به آن سمت خیابان میرویم
سامی در را با کلید باز میکند و ضربان قلبم بالا میرود
کناری میایستد تا اول من وارد شوم
با قدمهای آرام از حیاط میگذریم
بغض بر گلویم چنگ انداخته است
وارد خانه که میشویم همانجا جلوی در میایستم
نگاهم دور تا دور خانه میچرخد و حضورش را پشت سرم حس میکنم
اما حتی صدای نفسهایش درست پشت سرم هم نمیتواند مرا از خاطرات بیرون بکشد
خاطرات روزهای تنهاییام در این خانه فراموشم نمیشود
بغضم بیصدا سرباز میکند و قطره اشک درشتی بر گونهام میچکد
شاید متوجه حال بدم میشود که متعجب جلو میآید و روبهرویم میایستد
صدای مبهوت و نگرانش قلب بینوایم را به تپش میاندازد
سامی_رستا؟……..گریه میکنی؟………….چیشده؟
اشکهایم از هم سبقت میگیرند و هق آرامی میزنم
_وق………….وقتی نبودی همش………..همش تنهایی با خاطراتت میومدم اینجا……….همش میگفتم کاش اینجا باشی……………همش تقصیر من بود
خود را در آغوشش میاندازم و صدای هق هقم بلند میشود
دستهایش پیچکوار دور تنم حلقه میشود و من عطر تنش را عمیق نفس میکشم
با زمزمه آرامش قلب بینوایم کمی آرام میگیرد
سامی_هیچی تقصیر تو نیست،تو همیشه خوب بودی….تا الانم خیلی خانومی کردی که هنوزم پام وایسادی………….همشون تقاص این دوری رو میدن فقط تو اینجوری با اشکات زخم نزن بهم
در آغوشش مچاله میشوم و گویی اشکهایم خیال بندآمدن ندارند
_دلم………….دلم خیلی برات……. تنگ شده بود
حلقه دستانش تنگتر میشود و مرا محکمتر به سینهاش میفشارد
بوسه محکمی را بر روی موهایم حس میکنم و شاید صدایش از بغض اینگونه خشدار شدهاست
سامی_جانم…………..جان دلم زندگی………….وقتی اینجوری گریه میکنی از خودم بدم میاد……….اشکات همیشه نابودم میکنه………….وقتی رسیدم اینجا و توی اون حال دیدمت مردم………..تا خود بیمارستان جون به لب شدم…………فهمیدم اگه نباشی میمیرم……….جون من……….مرگ سامی گریه نکن
باز خم قسم جان او اشکهایم را بند میآورد
تازه متوجه درد خفیف پیچیده در قفسه سینهام و نفس نفس زدنم میشوم
متوجه حال بدم میشود که مرا کمی از سینهاش فاصله میدهد
سعی در کشیدن نفسهای عمیق دارم
نگران دستش را بر روی صورتم میگذارد
سامی_رستا؟…………چیشدی؟…………نفس بکش
سریع دست زیر زانویم میاندازد و با در آغوش کشیدنم به سمت مبل میرور
مرا بر روی مبل مینشاند
حالم کمی بهتر شده است اما نگرانی نمیگذارد متوجه شود
سرم را به پشتی مبل تکیه میدهم
میبینم که نگران و مستأصل دور خود میچرخد و بعد جلوی پایم زانو میزند
دستم را در دست میگیرد و صدایش کمی از نگرانی میلرزد
سامی_رستا؟…………..نفس عمیق بکش………داروهای تو ماشین البرزه من چیکار کنم الان
لبخند کمجانی بر لبهایم مینشیند
_خوبم بخدا
بلند میشود و کنارم مینشیند
دستهایش صورتم را قاب میگیرد و نگران لب میزند
سامی_ مطمئنی؟بریم دکتر؟……….نفس نفس میزدی آخه
نگرانیهایش قند در دلم آب میکند و لبخندم را عمیقتر
تکیهام را از پشتی مبل میگیرم
دستم را بر روی صورتش میگذارم و با صدایی آرام میگویم
_نگران نباش………..بخدا خوبم……….فقط یع لحظه حالم بد شد
چیزی نمیگوید و تنها خیره نگاهم میکند
کم کم نگاهش بین لبها و چشمهایم میچرخد
میفهمم که مانند خودم دلتنگ است
دستانش را از روی صورتم برمیدارم و سرم را کمی جلو میبرم
قصدم را میفهمد و فاصله باقی مانده را با حلقه کردن دستانش به دور کمرم پر میکند
لبهایش را بر روی لبهایم میکوبد
تند میبوسد و فرصت همراهی نمیدهد
دستم را دورگردنش حلقه میکنم و سعی در همراهیاش دارم
گاز آرامی از لب پایینم میگیرد و همان نقطه را محکم میبوسد
قفسه سینهام تند بالا و پایین میشود که بالاخره عقب میکشد
نمیدانم چرا بدم سرد شده است و قفسه سینهام تیر میکشد
باز هم صدایش نگران میشود
سامی_رستا خوبی؟…………چرا یخ کردی؟
آرام و با نفسی منقطع میگویم
_تش……………..تشنمه
♥︎سلاااااممم
من برگشتم
یه مدت شرایط پارت گذاری نداشتم و ازتون عذرخواهی میکنم
تا جایی که بتونم یک روز درمیون یا نهایت دو روز درمیون پارت میزارم و پارتها منظم تر میشه
امیدوارم نبودم رو بخشید و حمایتها رو بیشتر کنید
دوستون دارممم💋
خوشحالم کردی غزاله جووون😘.مرسی و ممنون.مثل قبل خوب و عالی و عالی.😍😘
عالی بود غزلی خسته نباشی❤️