رمان من پس از تو پارت 12

4.2
(25)

 

ایلار ⭐
(1سال پیش )
🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕
بعد از مهمونی اون روز دوباره کلاس هام روال قبلی خودش رو پیش گرفت

 

وقتی که وارد اموزشگاه شدم و سلام کردم وارد اتاق خودم شدم
زانیار هم بعد از ۵ دقیقه وارد شد
به احترامش از جام بلند شدم و سلام کردم
_سلام خوبید
_بله ممنونم
_ ببخشید مشکلی پیش اومده
_خیر اومدم برای یادگیری گیتار
یکم جا خوردم این همه معلم چرا من
ولی به روی خودم نیاوردم و گفتم
_بله بفرمائید
نشست و من تدریسم شروع کردم
بعد از تموم شدن تدریسم همینطور بدون هیچ حرفی بهم نگاه میکرد چشم از من برنمیداشت نزدیک بود از خجالت اب بشم ولی خودم زدم به خیالی و طوری رفتار کردم که انگار بهم نگاه نمیکنه
زانیار : میشه با هم بریم بیرون
_ جان
_میگم میشه برای ناهار بریم بیرون
یکم دودل بودم ولی بدم هم نمیومد برای همین گفتم
_باشه بریم ولی بعد از اتمام کلاس هام
_باشه میبینمت
بعد از رفتنش کلاس هام ادامه دادم تموم که شد گوشیم چک کردم هیچ پیامی نبود
از جا بلند شدم و به سمت بیرون رفتم زانیار دیدم که روی صندلی نشسته
از جا بلند شد و گفت بریم
با گفتن باشه از اموزشگاه بیرون رفتیم و سوار ماشینش شدیم توی ماشین حرفی بینمون زده نشد
به رستوران که رسیدیم نگاهی کردم همه جاش شیشه ای بود صندلی های چوبی در کل فضای باحالی داشت
روی یکی از صندلی ها نشستیم غذا سفارش دادیم
رو بهم کرد و گفت
_میخوام یه چیزی بهت بگم ولی دودلم یه جورایی از جواب نه تو میترسم
اون موقع خیلی توی این فاز ها نبودم حتی حدس هم نمیزدم منظورش چیه
با خنده گفتم
_بگو فوقش میگم نه خودت راحت کردی به جاش
_میشه باهام قرار بزاری
فقط با تعجب نگاهش میکردم حتی فکر نمیکردم همچین حرفی بزنه ما که چند بار بیشتر با هم حرف نزدیم حتی اشنایی کاملی از هم نداشتیم نمیدونستم باید چی بگم
و خب اون خیلی ناگهانی این حرف زد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 25

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x