پاییزه خزون
خونه تو سکوت مرگباری بود ….دوس نداشتم این جو و آدمارو …پاهام ذوق ذوق میکرد ،از کف سرامیکا بلند شدم و لنگون لنگون به سمته آشپز خونه رفتم ،نگاهاشون روم سنگینی میکرد، ولی اهمیتی ندادم ، لیوان آب و پر کردم و از تو قرصایی که دکتره بهم دادش یه مسکن ورداشتم و خوردم رو صندلی کنار کانتر نشستم و سرمو رو کانتر گذاشتم ،گاهی اوقات نمیتونی عمق خستگیتو و تعیین کنی فقط میدونی دیگ جونی نداری تا بتونی تو این میدون اول که نه شاید آخر بشی ….کاشکی میشد بخوابیو بلند شی ببینی دیگ خسته نیستی دیگ از زندگی جانموندی ….صدای قرچ صندلی اومد که عقب کشیده شد
_نیومدم کارمو توجیح کنم چون میدونم توجیحی براش نیست هیچ جوره این پا دررفته و صورت کبودت از ذهنت پاک نمیشه ،من نامرد عالمم که هیچ وقت نفهمیدم پشت لبخندات چه درداییه ….پشت پلکای خندونت چه اشکایی که تا دمه چشمه اومده خشک شده ...آره احمقم که به خواهر از برگ گل پاک ترم چیزای نا مربوط گفتم …..منه احمق که دارم الان اینجا نطق میکنم اون موقعِ عصبانیت مغزم قفل بود که حالیم نبود ،حالیم نبود اون شیری که مامانمون بهمون داد و دعا قرآنایی که خونده نمیتونه نتیجش چنین چیزی باشه حتی اگه خودشونم پیشمون نباشن ،منه احمق حالیم نبود که اون لقمه ای که بابام بهمون داد حلال بوده که الان به ابجیم چنین تهمتایی رو نزنم ….میدونی من بی غیرتم که غریبه ها میشن پناهگاه تنهاییای خواهرم ، ولی الان ،بعده این چند روز نگرانی که به هممون دادی اومدم اینجا ….رو به روت نشستم فقطم میخوام یه چیزی بهت بگم ، من اومدم که بشم مرحم دردات ،اومدم پیشت باشم تا از تنهاییات به غریبه ها پناه نبری ،اومدم خودم بشم پناهت که توروم بی غیرتیمو نکوبونن ،
صداش گرفته تر از همیشه بود
_ساحل مرد نیستی تا بفهمی وقتی یکی داره راجبه ناموست، خواهرت، هم خونت شر و ور میگه چه حالی میشی میشه یه چیزی شبیه همون جنون…..
هق میزدم و گریه میکردم ،دلم برا هممون میسوخت ،دوست نداشتم آراز و تو این وضعیت ببینم هر چقدرم که بهم بدی میکرد دوست داشتم همیشه سرش بالا باشه ،نه الان که جاذبه زمین داره سرشو تو خودش حل میکنه ،
_ساحل اومدم که باشم برا همیشه بدون زخم زدن ،فقط مرحمت ،فقط کوه پشت سرت ،
خندید و اشکاشو پاک کرد
_منو به غلامی قبول میکنی ؟!
خودمم نمیدونم داشتم میخندیدم یا داشتم گریه میکردم ،سرمو آوردم بالا به صورتش نگاه کرد ،نه نباید تو صورت کوه من ردی از اشک بمونه ،اون قهرمان منه آدما که دوس ندارن قهرمانشونو ضعیف ببیند.
اخیییی .عالیه