پارت 46رمان نیستی1

4.3
(7)

 

…… لبخند پر رنگ تری زد و گفت: دلیل این دست پاچگیت میدونی چیه؟

توی سکوت فقط نگاهش میکردم چشماش داشت منو غرق میکرد

بی حواس محمد و روی زمین انداختم جفتمون به سمت هم قدم برداشتیم

اونقدر بهم نزدیک شدیم که فقط چند انگشت بینمون فاصله بود تمام جزعیات صورتش و از یه نظر گذروندم اب دهنم و قرت دادم، این موجود واقعا خیره کننده بود

ملمداس: دلیل این دست پاچگیت خونیه که تو رگ هاته، خون؛ خون و میکشه، خونت خون محمد و میکشه

اروم نفسم و تو صورتش فوت کردم با صدای ارومی گفتم: یعنی چی؟

ملمداس: یعنی محمد برادر توعه

همون لحظه دیگه طاقت نیاوردم و شروع به بوسیدنش کردم

دستش و روی سینه ام گزاشت کمی منو به عقب متمایل کرد

خمار آلود نگاهش میکردم هیچکس تا حالا این ارامش و بهم نداده بود

ملمداس: تیرداد تو خیلی خوبی دیگه هیچوقت به من نزدیک نشو

اب دهنم و قورت دادم با کلافگی نگاهم و تو صورتش چرخوندم

تیرداد: میخوامت

ملمداس: از من فاصله بگیر

با یه حرکت قافل گیر کننده دستش و کشیدم و روی زمین درازش کردم و روش خمیه زدم….

بی حال روی زمین تاق باز خوابیدم درد شدیدی تو ناحیه پایین تنه ام داشتم گرمی گرمی خون و روی پوسم کامل حس میکردم

ملمداس سریع به سمتم اومد دستی روی ناحیه زخمی شده کشید

ملمداس: پسره ی سرتق مگه بهت نگفتم بهم نزدیک نشو

لبخندی زدم و گفتم: دوست داشتم

مدتی بهم خیره موندیم

ملمداس: باید برادرت و تیمار کنی

تازه حرف های ملمداس برام معنا پیدا کرد

تیرداد: یعنی چی که محمد برادرمه

ملمداس: این و از پدر و مادرت بپرس فعلا باژد محمد و تیمار کنیم دستت و به من بده

ملمداس با یه دست دست منو و با دست دیگه اش دست محمد و گرفت با لبخند دلنشینی گفت: چشم هات و ببند

بوسه ای روی گونه اش نشوندم و چشم هام و بستم بعد لز باز کردن چشم هام جلوی در بیمارستانی بودیم که تهمینه بستری بود سریع محمد و روی کولم گزاشم و وارد بیمارستان شدم

[♡توجه داشته باشید شخصیت تیرداد وجود خارجی ندارد♡]

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان پشتم باش

  خلاصه: داستان دختری بنام نهال که خانواده اش به طرز مشکوکی به قتل میرسند. تنها فردی که میتواند به این دختر کمک کند،…
رمان کامل

دانلود رمان گناه

  خلاصه رمان : داستان درمورد سرگذشت یه دختر مثبت و آرومی به اسم پرواست که یه نامزد مذهبی به اسم سعید داره پروا…
رمان کامل

دانلود رمان عروس خان

  خلاصه:   رمان در مورد دختری که شوهرش میمیره و پدر شوهرش اونو به پسر دیگش فرهاد میده دختره باکره بوده…شب اول.. سختی…
رمان کامل

دانلود رمان گلارین

    🤍خلاصه : حامله بودم ! اونم درست زمانی که شوهر_صیغه ایم با زن دیگه ازدواج کرد کسی که عاشقش بودم و عاشقم…
رمان کامل

دانلود رمان نمک گیر

    خلاصه رمان : شاید رویا…رویایی که باید به واقعیت می پیوست.‌‌…دیگر هیچ از دنیا نمی خواست…همین…!همین که یک دستش توی حلقه ی…
رمان کامل

دانلود رمان غبار الماس

    ♥️خلاصه: نوه ی جهانگیرخان فرهمند، رئیس کارخانه ی نساجی معروف را به دنیا آورده بودم. اما هیچکس اطلاعی نداشت! تا اینکه دست…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x