_ بیا بریم پیش بچه ها
باهم رفتیم پیششون
ابی: شما چرا یه دفعه غیبتون زد؟
_ هیچی باهم کار داشتیم رفته بودیم حرف بزنیم
بعد با یه نگاهی که یه خبرایی هست نگاهش کردم که فهمید
ابی: آهان پس که اینطور
ایلیاد: راستی چیشد گیتار کجا هست؟
_ یادم رفت بیارمش فک کنم توی طبقه اول اون اتاقی که میری تو راهرو اولین در سمت چپ هست اونجا باید باشه.
ایلیاد: آهان . جزمین میری میاریش؟
جزمین: واا خودت دست و پا داری چلاق که نیستی برو بردار
استفان: داداش اینارو ولش کن من میرم میارم
بعد پاشد رفت
_ خب ساعت چند میریم دریا؟
لوسی: ساعت 11 میریم
به ساعت نگاه کردم
_ خب الان ساعت 9 و نیمه بهتر نیست شروع کنیم وسایلو جمع کنیم؟
هیلی: آره تازه باید گوشت هم بگیریم
کلاوس: خب من و دنیل میریم گوشت و می گیریم نوشیدنی چی میخواین؟
لوکاس: یه نوشابه مشکی و دلستر انگوری خوب باشه نه؟
کلاوس: آره خوبه پس میریم بگیریم. دنیل پاشو داداش
دنیل: بریم که رفتیم نمیزارن رسیدیم یه لحظه که بشینیم
بعد خندید
_ پاشین دیگه چرا هنوز نشستین بریم وسایلو جمع کنیم
من و هیلی و لوسی و آنتونیا پاشدیم رفتیم آشپزخونه
هیلی: من میرم پلو بپزم فقط 18 نفر چقدر پلو باید پخت رو من نمیدونم
لوسی: بزار من انجام میده تو برو سیخ ها رو جمع کن بیار
_منم میرم ظرف و اینارو بردارم
آنتونیا: منم میام باهات
من و آنتونیا رفتیم ظرف ها و لیوانا و قاشق چنگالارو جمع کردیم و تو سبد گذاشتیم. رفتیم سمت پسرا
_ کمک نمیخواین؟
ایلیاد: چندتا زیرانداز برداریم؟
آنتونی: فک کنم 5 تا بس باشه
_ منقل کجاست؟
دیمن: تو انباری باید باشه
_ خب یکیتون با من بیاد منقل رو برداریم
الایژا اومد و رفتیم سمت انباری
_خب بیا من یه طرفشو میگیرم تو اونور ببریم بیرون
_ نه اینو میشه تنهایی برد تو برو من میارم
_ اوکی
آورد بیرون و منقل و گذاشتیم تو ماشین
*****
_ بچه ها بیاین میخوایم بریما
جزمین: الان کنار دریا میخوایم بریم بهتره کمترین تعداد ماشین که میتونیم ببریم
_ آره پس یه کاری کنیم تو هر ماشین پنج یا شش نفر بشینن خوبه
هیلی: خب میایم یه ماشینم واسه وسایل برداریم
آنتونی: هجده نفر میشه سه تا ماشین یه ماشینم وسایل میشه 4 تا
آنتونیا: اینطوری بهتره باز با اومدنمون که با 6 تا ماشین داشتیم میومدیم
_ خب وسایلارو تو ماشین کی بزاریم؟
الایژا: ماشین من
وسایلا رو تو ماشین الایژا گذاشتیم
_ بچه ها پس من دیگه ماشینمو نمیارم
سلام نویسنده 🌹⭐
اسم های شخصیت ها همش من یاد خاطرات یک خوناشام با اصیل ها میندازه 🤓♥
از همونجا اسمارو برداشتم😂😂