پاییزه خزون پارت ۱۱

4.2
(5)

 

پاییزه خزون

صدای زنگ‌گوشیم بلند شد، آراز با تعجب به من نگاه کرد دل تو دلم نبود امیدوار بودم که اون مزاحم بد پیله نباشه ولی کی شانس با من یار بود که این دفعه دومش باشه مونده بودم جواب بدم یا نه که آراز گفت
_کیه ؟ چرا جواب نمیدی خودشو کشت؟
آخر سر مجبور شدم جواب بدم
_الو سلام زهرا جان خوبی
_به سلام ساحل خانم دیگ حالا شدیم زهرا؟
_اهوم والا نمیدونم برا استاد اکبری چیکار باید بکنیم؟
_باشه جیگر فهمیدم نمیتونی حرف بزنی مراقب خودت باش بیبی
_آهااا آره آره باشه عزیزم کاری نداریم خداحافظ
هوف بعد از اینکه تماسو قطع کردم قشنگ فهمیدم که آراز با اینکه سرش تو گوشیه ولی حواسش به منه ،شاید  باید باهاش  این مسئلرو در میون میزاشتم ولی به نظرم الان موقعیت و شرایط این حرفا نیست .به سمته اتاقم میرمو سرمو به بالشت نزاشته میخوابم.

 

حدود دو ماهی از مرگ عزیزترینام گذشته بود تو این چند وقت آراز و سمیرا و رفته بودن سره خونه زندگیشون با اینکه کلی غر زدن  و کلی دعوام کردن ولی من تنها بودن و ترس از تاریکیو به مزاحم بودن برای  آدمای زندگیم ترجیح میدم .از مزاحم تلفنیمم که نگم بهتره چون این چند وقته همش پی در پی زنگ میزنه بهم جالبم هست برام، که میدونه من مامان بابا ندارم و تنهام .

غروب دوشنبه بود که داشتم از موسسه بر میگشتم سمته خونه .هوای سردی بود سرما محکم توی گوشم سیلی میزد ولی همه اینا منو از پیاده روی خیابون ولیعصر منصرف نمیکرد . هنذفریمو در اوردم آهنگ مورد علاقه این روزای تنهاییمو پلی کردم.
چه حسِ تردیدی؛ توو قلبِ ما رفته… دلم هنوز اینجاست؛ دلت کجا رفته؟!●♪♫
یه عمره خوشبختی؛ منو رها کرده… تو کم بشی از من؛ تمامِ من درده…●♪♫
یکی توو دنیا هست؛ که کلِ دنیاشی… تمومِ درداته! تموم رؤیاشی…●♪♫
یکی توو دنیا هست؛ که عاشقه با تو… یه عمره جنگیده؛ بگیره دنیاتوُ!●♪♫
یکی توو دنیا هست؛ که غرقِ احساسه… نگاهشوُ میده؛ چشاتوُ بشناسه…●♪♫
یکی توو دنیا هست؛ که عاشقه با تو… یه عمره جنگیده؛ بگیره دنیاتوُ!●♪♫
یکی توو دنیا هست؛ که غرقِ احساسه… نگاهشوُ میده؛ چشاتوُ بشناسه…●♪♫

(آهنگ نفس از احسان خواجه امیری)
قدم میزدم و غوطه ور میشدم یه هراس عجیبی داشتم ، میترسیدم از آینده ای که نامعلومه میترسیدم از این همه هراس ،این همه هراس نمیزاشت فکر کنم، تمرکزمو گرفته بود . ولی با هیچکس درباره ترسام حرف نمیزدم به هیچکی نمیگفتم که وقتی آفتاب با آسمون قهر میکنه و میره دنیام میشه پر از ترس و اضطراب، به هیچکی نمیگفتم بعضی از شبا از ترس خوابم نمیبره .به هیچکی نمیگفتم که بعضی شبا تا صبح یخ کردم چون بلد نبودم با پکیج کار کنمو درستش کنم آره میخوام بگم تنهایی زندگی کردن یعنی پره از خالی بودن یعنی کلمه تنهایی رو با تک تک استخونای بدنت لمس کنی .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان ارتیاب

    خلاصه : تافته‌‌ ادیب دانشجوی پزشکیست که به تهمت نامزدش از خانواده طرد شده و مجبور به جدایی می‌شود. اتفاقاتی باعث می…
رمان کامل

دانلود رمان قفس

خلاصه رمان:     پرند زندگی خوبی داره ، کنار پدرش خیلی شاد زندگی میکنه ، تا اینکه پدر عزیزش فوت میکنه ، بعد…
رمان کامل

دانلود رمان پاکدخت

    خلاصه: عزیزترین فرد زندگی آناهیتا چند میلیارد بدهی بالا آورده و او در صدد پرداخت بدهی‌هاست؛ تا جایی که مجبور به تن…
رمان کامل

دانلود رمان التیام

  خلاصه: رعنا دختری که در روز ختم مادرش چشمانش به گلنار، زن پدر جدیدش افتاد که دوشادوش پدرش ایستاده بود. بلافاصله پس از…
رمان کامل

دانلود رمان آدمکش

    ♥️خلاصه‌: ساینا فتاح، بعد از مرگ‌ مشکوک پدرش و پیدا نشدن مجرم توسط پلیس، به بهانه‌ی خارج درس خوندن از خونه بیرون…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
2 سال قبل

اخیییی تنهایی خیلی سخته

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x